کلمه جو
صفحه اصلی

reconsideration


معنی : تجدید نظر
معانی دیگر : تجدیدنظر

انگلیسی به فارسی

تجدیدنظر


انگلیسی به انگلیسی

• renewed discussion; act of rethinking, act of recontemplating

مترادف و متضاد

تجدید نظر (اسم)
review, revision, reconsideration, revisal

جملات نمونه

1. The delegate moved for a reconsideration of the suggestion.
[ترجمه ترگمان]نماینده برای یک بازنگری در این پیشنهاد حرکت کرد
[ترجمه گوگل]نماینده برای تجدیدنظر پیشنهاد پیشنهاد داد

2. The report urges reconsideration of the decision.
[ترجمه ترگمان]این گزارش خواستار تجدید نظر در مورد این تصمیم شده است
[ترجمه گوگل]این گزارش از تجدید نظر در مورد تصمیم استقبال می کند

3. They called for a reconsideration of the issue.
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار تجدید نظر در مورد این موضوع شدند
[ترجمه گوگل]آنها خواستار بازبینی مسئله شدند

4. They also allowed a reconsideration of the duke's earlier endowment, some of which was surrendered.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین اجازه تجدید نظر در وقف قبلی دوک را دادند که برخی از آن ها تسلیم شدند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین اجازه دادند که پیش درآمد قبلی دوک، برخی از آنها تسلیم شد

5. He sets the record straight by a thorough reconsideration of Addison's Cato, that tragedy constantly overrated at the time.
[ترجمه ترگمان]او پرونده را مستقیم با یک تجدید نظر کامل از کاتو (ادیسن)تنظیم می کند، که تراژدی در آن زمان به طور پیوسته مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]او مستقیما با بازنگری کاملی از کاتو آدیسون، این تراژدی را مستقیما در آن زمان تحریف می کرد

6. Periodic and retrospective reconsideration of system performance ranging over standard outputs, purpose-specific reanalysis of past performance, and new evidence.
[ترجمه ترگمان]بازنگری دوره ای و گذشته نگر درباره عملکرد سیستم از خروجی های استاندارد، اهداف خاص مربوط به عملکرد گذشته، و شواهد جدید
[ترجمه گوگل]بازنگری دوره ای و گذشته نگری از عملکرد سیستم با استفاده از خروجی های استاندارد، بازنگری خاص از عملکرد گذشته و شواهد جدید

7. A reconsideration of these moves us on to a more analytical plane, and points the way forward to discussion in subsequent chapters.
[ترجمه ترگمان]یک بازنگری از اینها ما را به سمت یک صفحه تحلیلی بیشتر سوق می دهد و راه را به جلو برای بحث در فصل های بعدی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بازبینی این ما را به یک سیستم تحلیلی بیشتر منتقل می کند و راه را برای بحث در فصل های بعدی نشان می دهد

8. Reconsideration should ensure that the needs of people living in urban priority areas are properly recognised.
[ترجمه ترگمان]reconsideration باید اطمینان حاصل کند که نیازهای مردمی که در مناطق اولویت شهری زندگی می کنند به درستی شناخته شده اند
[ترجمه گوگل]بررسی مجدد باید اطمینان حاصل شود که نیازهای مردم در مناطق اولویت شهری به درستی به رسمیت شناخته شده است

9. These assumptions require some reconsideration as a starting point for the development of the postclassical perspective.
[ترجمه ترگمان]این فرضیات نیازمند بازبینی مجدد به عنوان نقطه شروع برای توسعه دیدگاه postclassical هستند
[ترجمه گوگل]این مفروضات نیاز به بازبینی بعنوان نقطه شروع برای توسعه دیدگاه پسکلاسنیکی دارند

10. There is room for our reconsideration on this matter.
[ترجمه ترگمان]در این مورد برای تجدید نظر ما جا هست
[ترجمه گوگل]اتاق بازجویی برای این موضوع وجود دارد

11. Once thew written administrative reconsideration decision is served, the decision is instantly legally effective.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک تصمیم بازنگری اجرایی اجرایی به کار گرفته می شود، این تصمیم به طور قانونی موثر خواهد بود
[ترجمه گوگل]پس از اتمام تصمیم جدید بازپرداخت اداری، تصمیم بلافاصله قانونی موثر است

12. You should give it careful reconsideration.
[ترجمه ترگمان] باید حواستو جمع کنی تا تجدید نظر کنی
[ترجمه گوگل]شما باید دوباره آن را بررسی کنید

13. There is an urgent need to distinguish prepositive reconsideration in the affirmation of woodland rights at present.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر نیاز مبرمی به تشخیص مجدد prepositive در تایید حقوق جنگل وجود دارد
[ترجمه گوگل]نیاز فوری به تمایز مجدد بازجویی پیش فرض در تأیید حقوق جنگل در حال حاضر وجود دارد

14. Your careful reconsideration of this matter is invited.
[ترجمه ترگمان]تجدید نظر شما از این موضوع دعوت شده است
[ترجمه گوگل]بازخوانی دقیق شما از این موضوع دعوت شده است

15. We hope that upon reconsideration you able to accept our offer.
[ترجمه ترگمان]امیدواریم که شما بتونید پیشنهاد ما رو قبول کنید
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که پس از بازنگری شما بتوانید پیشنهاد ما را بپذیرید

پیشنهاد کاربران

خدشه دار شدن

بازنگری



کلمات دیگر: