کلمه جو
صفحه اصلی

satchel


معنی : خورجین، چنته، کیف مدرسه، کیف بند دار
معانی دیگر : (به ویژه برای دانش آموزان) کیف، کیف پشتی

انگلیسی به فارسی

چنته، کیف بند دار، کیف مدرسه، خورجین


جلیقه، کیف مدرسه، چنته، کیف بند دار، خورجین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small bag, often with a shoulder strap, used to carry books and other small articles.

• small bag with a shoulder strap used to carry books or small items
a satchel is a bag made from leather or cloth and which has a shoulder strap.

مترادف و متضاد

خورجین (اسم)
bag, pack sack, valise, saddlebag, pannier, satchel, carpetbag, portmanteau, gripsack, haversack, wallet

چنته (اسم)
bag, knapsack, pouch, satchel, carryall, cod, wallet

کیف مدرسه (اسم)
satchel

کیف بند دار (اسم)
satchel

small bag


Synonyms: attaché, backpack, briefcase, carryall, carry-on, duffel bag, garment bag, handbag, haversack, knapsack, overnight bag, pack, pouch, rucksack, saddlebag, suitcase, tote, travel bag


جملات نمونه

1. He buckled his satchel on to his bicycle.
[ترجمه ترگمان]کیفش را به دوچرخه بست
[ترجمه گوگل]او دستشویی خود را روی دوچرخه خود قرار داد

2. He carefully balanced the satchel so that its contents would not spill out onto the floor.
[ترجمه ترگمان]او با احتیاط کیف را به دقت متعادل کرد تا محتویات آن روی زمین نریزد
[ترجمه گوگل]او با توجه به جابجایی دقیقا متعادل شد تا محتویات آن بر روی زمین نزدیک شود

3. He carried his books in his school satchel.
[ترجمه ترگمان]کتاب هایش را در کیف مدرسه اش می برد
[ترجمه گوگل]او کتاب های خود را در مدرسه مدرسه خود حمل کرد

4. She had a satchel by her feet and a violin case on her lap.
[ترجمه ترگمان]از روی پاهایش کیف و جعبه ویولنش را روی پایش گذاشته بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال پاکت پا و یک مورد ویولن در دامان او بود

5. A canvas satchel looped round his neck sagged against his chest.
[ترجمه ترگمان]کیف پارچه ای دور گردنش حلقه شده بود و روی سینه اش آویزان بود
[ترجمه گوگل]یک ساندویچ بوم دور گردن خود را در برابر قفسه سینه خود قرار داد

6. A small, terrified child clutching a satchel with both arms as though it were her most prized possession.
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک و وحشت زده یک کیف را با هر دو دستش گرفته بود که انگار مهم ترین دارایی او بود
[ترجمه گوگل]یک کودک کوچک وحشت زده که یک سگ با هر دو دستش را چسبانده بود، همانطور که بیشترین دارایی او بود

7. He was wearing his striped blazer and his satchel was discovered nearby.
[ترجمه ترگمان]کت راه راه خود را پوشیده بود و کیف دستی اش در آن نزدیکی کشف شده بود
[ترجمه گوگل]او پیراهن راه راه خود را پوشید و جامه خود را در نزدیکی کشف کرد

8. She sat down, settling her satchel on her lap and stealing another glance at him.
[ترجمه ترگمان]نشست، کیفش را روی زانوهایش گذاشت و یک نگاه دیگر به او انداخت
[ترجمه گوگل]او نشست، سینه بند خود را روی دامانش گذاشت و یک نگاه دیگر به او سرقت کرد

9. They used her shoulder-bag and the satchel Travis had found on the plane to pack them in.
[ترجمه ترگمان]آن ها از شانه او استفاده کردند و کیف دستی که تراویس توی هواپیما پیدا کرده بود تا آن ها را جمع و جور کند
[ترجمه گوگل]آنها با استفاده از کیسه شانه و ساندویچ Travis در هواپیما یافتند تا آنها را درون بسته بندی کنند

10. Then the bomb in the satchel went off.
[ترجمه ترگمان]سپس بمب در کیف فرو رفت
[ترجمه گوگل]سپس بمب در صندوق عقب رفت

11. The boy opened his satchel and took out the bread-roll that he was supposed to keep for lunch.
[ترجمه ترگمان]پسرک کیفش را باز کرد و تکه نانی را که قرار بود برای ناهار نگه دارد بیرون آورد
[ترجمه گوگل]پسربچه را باز کرد و نان روغنی را که برای ناهار در نظر گرفته بود بیرون آورد

12. As he was unzipping the satchel, I moved around to the side of the table and pocketed his gun.
[ترجمه ترگمان]وقتی کیف را باز کرد، من به طرف کنار میز رفتم و تفنگش را در جیب گذاشتم
[ترجمه گوگل]همانطور که او دستشویی بود، به سمت میز رفتم و تفنگش را گذاشتم

13. The little boy carries his satchel and goes to school.
[ترجمه ترگمان]پسرک کیف دستیش را حمل می کند و به مدرسه می رود
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو لباس خود را حمل می کند و به مدرسه می رود

14. I packed my satchel and went with him.
[ترجمه ترگمان]کیف my را جمع کردم و با او رفتم
[ترجمه گوگل]من کیسه ای را بسته بودم و با او رفتم

15. Homework carries with the car, satchel became food bag.
[ترجمه ترگمان]تکالیف Homework با ماشین انجام شد، کیف و کیف به کیسه غذا تبدیل شد
[ترجمه گوگل]خانه تکانی می کند با ماشین، کیسه کیسه غذا شد

پیشنهاد کاربران

کیف بند دار که معمولا انسان های بالغ استفاده میکنند

کیف گردنی

کیف هایی که دوتا بند دارن معمولا تو دانشگاه ، دانشجوایی میندازن، اکثرا هم جنسشون چرمه


کلمات دیگر: