کلمه جو
صفحه اصلی

sampan


معنی : قایق سقف حصیری و بادبانی
معانی دیگر : (چینی) قایق، سمپن

انگلیسی به فارسی

قایق سقف حصیری وبادبانی


سامان، قایق سقف حصیری و بادبانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small boat of the Far East, usu. flat-bottomed and propelled by one or two oars.

• small row boat commonly found in china and the far east

مترادف و متضاد

قایق سقف حصیری و بادبانی (اسم)
sampan

جملات نمونه

1. Motorized barges, sampans and lighters were moving on the water.
[ترجمه ترگمان]قایق های motorized و sampans و فندک روی آب حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]بارگیرهای موتور، سامپان و فندک در حال حرکت بر روی آب بود

2. The net on the sampan was swinging a little, in a light wind.
[ترجمه ترگمان]تور روی the کمی تاب می خورد و باد ملایمی می وزید
[ترجمه گوگل]خالص سامان کمی در حال چرخش بود

3. The launch had hit a sampan and overturned it.
[ترجمه ترگمان]پرتاب توپ ضربه محکمی خورده و آن را واژگون کرده بود
[ترجمه گوگل]راه اندازی یک سامپا را برداشته و آن را لغو کرده است

4. It came from one last sampan approaching the docks.
[ترجمه ترگمان]از آخرین sampan که به اسکله آمده بود، به گوش رسید
[ترجمه گوگل]از یک سامان اخیر نزدیک به اسکله آمد

5. Sampan continues to bridge the Asian American community organizations and individuals in the Greater Boston area.
[ترجمه ترگمان]Sampan به پل زدن سازمان های جامعه آمریکایی آسیایی و افراد در منطقه بزرگ بوستون ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]سامپان همچنان به همکاری سازمان های اجتماعی آمریکایی آسیا و افراد در منطقه بوستون بزرگ ادامه می دهد

6. Howard said that he would not hire a sampan.
[ترجمه ترگمان] هاوارد \"گفت که\" he \"رو استخدام نمیکنه\"
[ترجمه گوگل]هاوارد گفت که او سامپان را استخدام نمی کند

7. I decided to take part in the single sampan contest at the sports meeting.
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم در مسابقه تک نفره در جلسه ورزشی شرکت کنم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم در مسابقات ورزشی sampan در جلسه ورزشی شرکت کنم

8. He was the sampan man, the only one who had fallen into the water.
[ترجمه ترگمان]او تنها کسی بود که به آب افتاده بود
[ترجمه گوگل]او مرد سامپانی بود، تنها کسی که به آب افتاده بود

9. The desk is my sampan.
[ترجمه ترگمان] میز \"sampan\" - ه
[ترجمه گوگل]میز سامان من است

10. Her grandmother and infant aunt were making their way from their ancestral village sampan.
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگش و خاله پتو نیا از روستای آبا و اجدادی خود بیرون آمده بودند
[ترجمه گوگل]مادربزرگ و مادربزرگ و مادربزرگشان از سامپان روستای اجدادی خود راه می رفتند

11. The patrol, seeking VC craft on the waterways, had stopped her sampan shortly after sunup—before the 7 a. m. curfew ended.
[ترجمه ترگمان]گشت زنی که در راه VC بود، مدت کوتاهی پس از طلوع خورشید او را متوقف کرده بود ام حکومت نظامی تموم شد
[ترجمه گوگل]گشت، به دنبال ساخت VC در آبراه ها، سامان خود را به زودی پس از خورشید متوقف کرد، قبل از 7 سالگی متر رأی مجردی به پایان رسید

12. Sometimes we can see schools of fish pass by the sampan.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات ما می توانیم مدارس ماهی را ببینیم که از the عبور می کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ما می توانیم مدارس ماهی را از سامان عبور دهیم

13. Bly traveled by ship, train, jinrikisha (a seat on wheels pulled by a man), sampan, horse, and donkey to make it.
[ترجمه ترگمان]Bly با کشتی، قطار، jinrikisha (یک صندلی بر روی چرخ های یک مرد)، sampan، اسب و الاغ حرکت کردند تا آن را بسازند
[ترجمه گوگل]بلی با کشتی، قطار، jinrikisha (یک صندلی بر روی چرخ ها توسط یک مرد کشیده شده)، سامان، اسب و خر به راه افتاد

14. Now and again we saw a worn - out sampan playing hide - and - seek with the fishes.
[ترجمه ترگمان]حالا و دوباره یک sampan را دیدیم که در حال بازی کردن با ماهی ها مشغول بازی کردن بود
[ترجمه گوگل]حالا همدیگر را دیدیم که یک سامان پوشیده از بازی را پنهان کرد - و - با ماهی ها


کلمات دیگر: