کلمه جو
صفحه اصلی

rascal


معنی : شخص پست، ادم حقه باز، ادم رذل
معانی دیگر : آدم رذل، سفله، ناکس، بی شرف، نابکار، (به شوخی - خطاب به بچه یا دوست) شیطون، زنکه، مردکه، ناقلا، تخس، بدجنس، (قدیمی) عامی، جزو توده ی مردم، پست فطرت

انگلیسی به فارسی

آدم رذل، شخص پست، آدم حقه باز، پست فطرت


ترسناک، ادم حقه باز، ادم رذل، شخص پست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is unscrupulous or dishonest; villain; scoundrel.
مترادف: blackguard, knave, rogue, scoundrel, villain
مشابه: cad, wretch

- That rascal cheated me out of my money!
[ترجمه ترگمان] اون عوضی منو گول زد
[ترجمه گوگل] این غارتگر من را از پول من فریب داد!

(2) تعریف: one that is mischievous; scamp.
مترادف: devil, imp, scamp
مشابه: caution, monkey, rogue, terror

- That little dog can be such a rascal!
[ترجمه ترگمان] این سگ کوچولو می تونه یه عوضی باشه
[ترجمه گوگل] این سگ کوچک می تواند چنین گریزی باشد!

• villain, scoundrel, rogue; mischievous person or animal
if you refer to a man or a child as a rascal, you mean that they behave badly or dishonestly, but in a way which does not really make you angry.

مترادف و متضاد

شخص پست (اسم)
carl, rascal

ادم حقه باز (اسم)
rascal, charlatan, mountebank

ادم رذل (اسم)
scamp, limmer, rascal, rapscallion, knave, scallywag, scalawag

person who is unprincipled, does not work hard


Synonyms: beggar, blackguard, black sheep, bully, bum, cad, cardsharp, charlatan, cheat, delinquent, devil, disgrace, felon, fraud, good-for-nothing, grafter, hooligan, hypocrite, idler, imp, liar, loafer, mischief-maker, miscreant, opportunist, pretender, prodigal, profligate, recreant, reprobate, robber, rowdy, ruffian, scamp, scoundrel, sinner, skunk, sneak, swindler, tough, tramp, trickster, varmint, villain, wastrel, wretch


جملات نمونه

1. a lowdown rascal
رذل پست فطرت

2. If I ever catch the rascal I'll really wallop him!
[ترجمه ترگمان]اگر من او را دستگیر کنم او را کتک خواهم زد!
[ترجمه گوگل]اگر من تا به حال گریز را بگیرم، او واقعا او را می بندد!

3. She called him a rascal and at that he bridled up.
[ترجمه ترگمان]او را یک رذل و بی سروپا صدا زد که او هم از آن استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او او را گول زدن نامید و در آن او برافروخته شد

4. He showed himself a dishonest rascal.
[ترجمه ترگمان]اون خودش رو یه آدم رذل و متقلب نشون داد
[ترجمه گوگل]او خود را یک گریزکار نادرست نشان داد

5. She was ruined by a rascal.
[ترجمه ترگمان]یه عوضی داغون شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط یک گریخته ویران شده بود

6. Give me my keys back, you little rascal!
[ترجمه ترگمان]! کلیدام رو پس بده عوضی کوچولو
[ترجمه گوگل]کلید های من را به عقب بازگردانید، شما کمی گول زدن!

7. The rascal was frightened into holding his tongue.
[ترجمه ترگمان]این پست فطرت زبانش را گرفته بود
[ترجمه گوگل]گول زدن به برگزاری زبانش ترسید

8. He's a nice old rascal but a disaster area as a politician.
[ترجمه ترگمان]او یک آدم رذل و دوست داشتنی است اما به عنوان یک سیاست مدار در حال فاجعه است
[ترجمه گوگل]او یک جنایت گرانقیمت قدیمی است اما یک منطقه فاجعه به عنوان یک سیاستمدار

9. The old rascal is still very much alive.
[ترجمه ترگمان]آن رذل پیر هنوز خیلی زنده است
[ترجمه گوگل]گرگ قدیمی هنوز زنده است

10. The rascal is a randy man.
[ترجمه ترگمان] اون عوضی یه آدم عادی - ه
[ترجمه گوگل]ترسو یک مرد سفت است

11. What's that old rascal been telling you?
[ترجمه ترگمان]این حقه باز پیر به تو چه گفته؟
[ترجمه گوگل]آنچه که آن گاو نر قدیمی به شما گفته است چیست؟

12. We abominated the rascal.
[ترجمه ترگمان] ما اون عوضی رو پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]ما گریختیم

13. What's that old rascal been up to now?
[ترجمه ترگمان]حالا اون حقه باز پیر الان چی کار کرده؟
[ترجمه گوگل]تا حالا چی داری؟

14. The rascal dropped his bold eyes and slunk away.
[ترجمه ترگمان]این پست فطرت چشمان bold را انداخت و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]گول زدن چشمان تیز خود را کم کرد

پیشنهاد کاربران

شیطون و ناقلا

مردک، مرتیکه

فرومایه


کلمات دیگر: