کلمه جو
صفحه اصلی

sass


معنی : گستاخانه سخن گفتن با، بیشرمانه گفتگو کردن، با بی احترامی صحبت کردن
معانی دیگر : (محلی) سبزیجات خوراکی، (محلی) میوه ی خوشاب شده، کمپوت، (عامیانه) هرزه درایی، فحاشی، دشنام، بابی احترامی صحبت کردن با

انگلیسی به فارسی

بابی احترامی صحبت کردن با، گستاخانه سخن گفتن با،بیشرمانه گفتگو کردن


ساس، گستاخانه سخن گفتن با، بیشرمانه گفتگو کردن، با بی احترامی صحبت کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: rude, disrespectful talk; impudence.
مشابه: insolence
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sasses, sassing, sassed
• : تعریف: to reply to (someone) with insolent backtalk.

• impudent reply, rude utterance, back-talk (informal)
speak disrespectfully, answer with a rude response (informal)

مترادف و متضاد

گستاخانه سخن گفتن با (فعل)
sass

بیشرمانه گفتگو کردن (فعل)
sass

با بی احترامی صحبت کردن (فعل)
sass

back talk


Synonyms: answer, cheek, guff, lip, mouth, nasty reply, retort, sauce


talk back


Synonyms: answer back, give lip, mouth off, wise off


جملات نمونه

1. It was rude of a student to sass to the master.
[ترجمه ترگمان]پروفسور مک گوناگال با گستاخی گفت: - خوب شد که این کار رو کردم
[ترجمه گوگل]این یک دانشجو بود که به کارشناسی ارشد رسیده بود

2. Just listen to her sass!
[ترجمه ترگمان]فقط به حرف های اون گوش کن
[ترجمه گوگل]فقط به ساس او گوش دهید

3. Don't give me any of your sass.
[ترجمه ترگمان]هیچ کدوم از اون sass رو به من نده
[ترجمه گوگل]هیچ یک از شما را به من نده

4. Don't you sass me, young lady!
[ترجمه علی] خانم جوان، با من گستاخانه صحبت نکنید!
[ترجمه ترگمان]خانم جوان، از حرف های من sass نکنید!
[ترجمه گوگل]آیا من را ندیده اید، بانوی جوان!

5. She takes no sass from her pupils.
[ترجمه ترگمان]او هیچ توجهی به شاگردان خود ندارد
[ترجمه گوگل]او از دانش آموزانش هیچ چیزی نمی خواهد

6. Don't you sass your father like that!
[ترجمه ترگمان]مثل این حرف نزن که پدرت این طور حرف می زند!
[ترجمه گوگل]پدرت را دوست نداری!

7. Don't you dare sass me!
[ترجمه ترگمان]جرات نداری با گستاخی من حرف بزنی!
[ترجمه گوگل]آیا شما جرات ندارید من را سوار کنید

8. Don't sass your mother!
[ترجمه ترگمان]به مادرت توهین نکن!
[ترجمه گوگل]مادرت را سوار نکن

9. He is now Vice President of SASS.
[ترجمه ترگمان] اون الان معاون رئیس جمهور \"sass\" - ه
[ترجمه گوگل]او اکنون معاون رئیس جمهور ساس است

10. The space scatterometer ( SASS ) sensed surface winds associated with numerous tropical cyclones.
[ترجمه ترگمان]The فضایی (sass)، باده ای سطحی در ارتباط با طوفان های گرمسیری متعدد را حس کردند
[ترجمه گوگل]تلسکوپ فضایی (SASS) با استفاده از سیکلون های متعدد گرمسیری، موج های سطح را شناسایی می کند

11. Combien de temps encore, j'en ai sass é e de fuir je sais j'ai tort?
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، مسوولیت مدنی را به عنوان یک مسوولیت مدنی در نظر می گیرم
[ترجمه گوگل]در ضمن شما می تونید از این نرم افزار استفاده کنید

12. You just sit there and shut up - I don't want to hear any more of your sass.
[ترجمه ترگمان]تو فقط اونجا میشینی و خفه شو - نمی خوام بازم از این sass بشنوم
[ترجمه گوگل]شما فقط نشستن و تعطیل کردن - من نمی خواهم بیشتر از صدای شما شنیدن

پیشنهاد کاربران

گستاخانه صحبت کردن

چشم سفید و پررو

:Sass back
- با پررویی و گستاخی حاضر جوابی کردن ( در مورد کودکان )
- جواب قیترماخ ( ترکی )

To talk back rudely

• . They sass back to their parents


کلمات دیگر: