1. Highways were ramified all over the country.
[ترجمه ترگمان]highways در سراسر کشور پراکنده بودند
[ترجمه گوگل]بزرگراه ها در سراسر کشور تقسیم شدند
2. Railways are ramified over the country.
[ترجمه ترگمان]راه آهن در سراسر کشور تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]راه آهن در سراسر کشور تقسیم شده است
3. At the same time, in recent decades City, like many other undergraduate colleges, has ramified upward into a quasi-university.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، در دهه های اخیر، مانند بسیاری از دانشکده های کارشناسی دیگر، به سمت بالا به سمت یک شبه دانشگاهی منشعب شده است
[ترجمه گوگل]در عین حال، در دهه های اخیر، شهر، مانند بسیاری از کالج های دیگر در مقطع کارشناسی، به یک شبه دانشگاه تبدیل شده است
4. These plants ramify early and get to be very large.
[ترجمه ترگمان]این گیاهان زودتر می رسند و خیلی بزرگ می شوند
[ترجمه گوگل]این گیاهان زودرنج می شوند و بسیار بزرگ می شوند
5. The optimal control is an important ramify of auto-control theory, the optimal control problem of Singular bilinear systems is studied in this paper firstly.
[ترجمه ترگمان]کنترل بهینه یکی از جنبه های مهم تیوری کنترل خودکار است، مساله کنترل بهینه سیستم های دوطرفه مفرد در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]کنترل بهینه یک نظریه مهم کنترل خودکار است در این مقاله، مسئله کنترل بهینه سیستمهای چندگانه Singular در ابتدا مورد بررسی قرار گرفته است
6. These actions will ramify.
[ترجمه ترگمان]این کارها ramify خواهند کرد
[ترجمه گوگل]این اقدامات تشدید خواهد شد
7. If we wish children to develop awareness and sensitivity, Art and Nature must ramify their schooling from their early days.
[ترجمه ترگمان]اگر ما می خواهیم که کودکان آگاهی و حساسیت را پرورش دهند، هنر و طبیعت باید تحصیلات خود را از روزه ای اول آغاز کنند
[ترجمه گوگل]اگر آرزو کنیم کودکان را برای آگاهی و حساسیت توسعه دهیم، هنر و طبیعت باید از دوران اولیه خود مدارا کنند