معنی : مربی
tamer
معنی : مربی
انگلیسی به فارسی
تامر، مربی
انگلیسی به انگلیسی
• one who tames or domesticates animals
مترادف و متضاد
مربی (اسم)
teacher, tutor, coach, mentor, educator, handler, preceptor, tamer
جملات نمونه
1. He calls the two Castor, tamer of horses, Polydeuces, good as a boxer.
[ترجمه ترگمان]او دوتا Castor، tamer و horses را به عنوان یک بوکسور اعلام می کند
[ترجمه گوگل]او دو کاستور، تله اسب ها، Polydeuces را به عنوان یک بوکس نام می برد
[ترجمه گوگل]او دو کاستور، تله اسب ها، Polydeuces را به عنوان یک بوکس نام می برد
2. They are Dave Hoover, a lion tamer.
[ترجمه ترگمان]این They عبارتند از دیو هوور، یک tamer lion
[ترجمه گوگل]آنها دیو هوور، شیرین تامر هستند
[ترجمه گوگل]آنها دیو هوور، شیرین تامر هستند
3. He has proved not a tamer of wild beasts, but a tamer of wild lives.
[ترجمه ترگمان]او a از حیوانات وحشی نیست بلکه a از موجودات وحشی است
[ترجمه گوگل]او ثابت کرده است که نه تسلی دهنده حیوانات وحشی است، اما تروجان زندگی وحشی
[ترجمه گوگل]او ثابت کرده است که نه تسلی دهنده حیوانات وحشی است، اما تروجان زندگی وحشی
4. Become a lion tamer? Eventually become emperor?
[ترجمه ترگمان]تو یه lion بشی؟ بالاخره امپراطور شد؟
[ترجمه گوگل]تبدیل شدن به شیرین تامر؟ سرانجام امپراتور شد؟
[ترجمه گوگل]تبدیل شدن به شیرین تامر؟ سرانجام امپراتور شد؟
5. Let them say I lived in the time tamer of horses.
[ترجمه ترگمان]بگذار بگویند من در زمان tamer اسب ها زندگی می کردم
[ترجمه گوگل]بگذار آنها بگویند که من در آن زمان اسب را کشتم
[ترجمه گوگل]بگذار آنها بگویند که من در آن زمان اسب را کشتم
6. Mr Putin's Russia has become a sort of tamer version of Mr Kadyrov's Chechnya.
[ترجمه ترگمان]روسیه آقای پوتین به یک نوع غیر tamer از آقای Kadyrov در چچن تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]روسیه آقای پوتین تبدیل به نوعی تامور نسخه چچنی، آقای Kadyrov شده است
[ترجمه گوگل]روسیه آقای پوتین تبدیل به نوعی تامور نسخه چچنی، آقای Kadyrov شده است
7. Only OnceA novice lion tamer was being interviewed.
[ترجمه ترگمان]تنها OnceA که در lion بود مصاحبه می کردند
[ترجمه گوگل]تنها با یک تیرر شیرین تازه کار مصاحبه شد
[ترجمه گوگل]تنها با یک تیرر شیرین تازه کار مصاحبه شد
8. The lion tamer was afraid the lions would turn on him.
[ترجمه ترگمان]The که tamer از شیر می ترسید بر او چیره می شد
[ترجمه گوگل]تیریر شیر ترسید که شیرها بر او وارد می شوند
[ترجمه گوگل]تیریر شیر ترسید که شیرها بر او وارد می شوند
9. The tamer kept beating the camel and this made me feel even more frightened. Oh!
[ترجمه ترگمان]The را به ستوه می آورد و این باعث می شد که بیشتر احساس ترس کنم اوه!
[ترجمه گوگل]تامر ضرب و شتم شتر را حفظ کرد و این باعث شد که من بیشتر ترسانم آه!
[ترجمه گوگل]تامر ضرب و شتم شتر را حفظ کرد و این باعث شد که من بیشتر ترسانم آه!
10. Nerad's public Foursquare history is much tamer than many people's - though she did once win a badge for checking in after 3 a. m. on a weeknight, so apparently it's not all about working.
[ترجمه ترگمان]تاریخ public s از بسیاری از مردم tamer است - با این که زمانی برای چک کردن از ۳ نفر برنده جایزه شده بود ام تو a، پس ظاهرا همه چیز در مورد کار کردن نیست
[ترجمه گوگل]تاریخچه Foursquare عمومی Nerad بسیار جذابتر از بسیاری از افراد است - هرچند که یک بار پس از گذراندن 3 سال از ورود آن به مدرک پیروی کرد متر در هفته هفتگی، بنابراین ظاهرا همه چیز در مورد کار نیست
[ترجمه گوگل]تاریخچه Foursquare عمومی Nerad بسیار جذابتر از بسیاری از افراد است - هرچند که یک بار پس از گذراندن 3 سال از ورود آن به مدرک پیروی کرد متر در هفته هفتگی، بنابراین ظاهرا همه چیز در مورد کار نیست
11. Tokyo hotels tend to tamer, focused on winning customers with amenities.
[ترجمه ترگمان]هتل های توکیو بر روی بردن مشتریان با امکانات رفاهی تمرکز دارند
[ترجمه گوگل]هتل های توکیو تمایل دارند که بر روی برنده شدن مشتریان با امکانات رفاهی متمرکز شوند
[ترجمه گوگل]هتل های توکیو تمایل دارند که بر روی برنده شدن مشتریان با امکانات رفاهی متمرکز شوند
12. She always had half an eye for him; sometimes I thought she watched him as a tamer does a tiger.
[ترجمه ترگمان]او همیشه به او چشم دوخته بود؛ گاهی فکر می کردم که او او را مثل a که یک ببر است تماشا می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه برای او نیمه چشم داشت؛ گاهی اوقات فکر کردم او او را به عنوان یک تامر نگاه می کند یک ببر است
[ترجمه گوگل]او همیشه برای او نیمه چشم داشت؛ گاهی اوقات فکر کردم او او را به عنوان یک تامر نگاه می کند یک ببر است
13. "We now need to do further studies to test the reliability of this finding, and to see the extent to which the reduced androgens do help women with mild hirsutism, " says Professor Tamer.
[ترجمه ترگمان]پروفسور Tamer می گوید: \" ما اکنون باید مطالعات بیشتری را برای آزمایش قابلیت اطمینان این یافته انجام دهیم و تا حدی را ببینیم که در آن androgens های کاهش یافته به زنان با پرمویی ملایم کمک می کنند \"
[ترجمه گوگل]پروفسور تامر می گوید: 'اکنون ما باید مطالعات بیشتری انجام دهیم تا قابلیت اطمینان این یافته ها را بررسی کنیم و ببینیم که میزان آندروژن های کاهش یافته کمک به زنان مبتلا به هیرسوتیسم خفیف است '
[ترجمه گوگل]پروفسور تامر می گوید: 'اکنون ما باید مطالعات بیشتری انجام دهیم تا قابلیت اطمینان این یافته ها را بررسی کنیم و ببینیم که میزان آندروژن های کاهش یافته کمک به زنان مبتلا به هیرسوتیسم خفیف است '
پیشنهاد کاربران
a person who trains wild animals. Ox
reduced from a state of native wildness especially so as to be tractable and useful to humans. Mer
domesticated. ibid
teacher
coach
mentor
educator
tutor
بزن قدش
فرد رام کننده / رام گر
کلمه tamer از tame میاد به معنی اهلی ، رام، . .
پس tamer میشه رام کننده ، مربی
پس tamer میشه رام کننده ، مربی
کلمات دیگر: