معنی : سیرچشم
satiated
معنی : سیرچشم
انگلیسی به انگلیسی
• filled to satiety, saturated, gratified, glutted
مترادف و متضاد
سیرچشم (صفت)
satisfied, contended, sated, satiated
جملات نمونه
1. satiated with pleasure, she decided to become a nun
چون از لذت سیر شده بود تصمیم گرفت راهبه بشود.
2. he was satiated with happiness
خوشی زیر دلش زد.
3. that event satiated his desire for revenge
آن رویداد میل او را برای انتقام گیری اقناع کرد.
4. the cool spring water satiated our thirst
آب خنک چشمه تشنگی ما را فرونشاند.
5. an appetite that could not be satiated
اشتهایی که سیری ناپذیر بود
6. She pushed her chair back from the table, satiated.
[ترجمه ترگمان]او صندلی اش را از روی میز کنار زد و به خواب فرو رفت
[ترجمه گوگل]او صندلی خود را از پشت میز نشاند
[ترجمه گوگل]او صندلی خود را از پشت میز نشاند
7. The dinner was enough to satiate the gourmets.
[ترجمه ترگمان]شام به اندازه کافی برای سیر کردن the کافی بود
[ترجمه گوگل]شام به اندازه کافی برای لذت بردن از غرفه ها بود
[ترجمه گوگل]شام به اندازه کافی برای لذت بردن از غرفه ها بود
8. He drank greedily until his thirst was satiated.
[ترجمه ترگمان]او حریصانه آن قدر نوشید تا اینکه عطش او سیر شد
[ترجمه گوگل]او تا به حال طعم نوشید تا تشنگی او تسبیح نباشد
[ترجمه گوگل]او تا به حال طعم نوشید تا تشنگی او تسبیح نباشد
9. Every year 40 or 50 idols appear to satiate pre-teen musical tastes.
[ترجمه ترگمان]هر ساله ۴۰ یا ۵۰ نفر به نظر می رسد که tastes موسیقی پیش از نوجوانی را برآورده می کنند
[ترجمه گوگل]هر سال 40 یا 50 بت به نظر می رسد طعم سلیقه موسیقی پیش از نوجوانی را تحریک کند
[ترجمه گوگل]هر سال 40 یا 50 بت به نظر می رسد طعم سلیقه موسیقی پیش از نوجوانی را تحریک کند
10. He was satiated with rich food and luxious living.
[ترجمه ترگمان]او با غذای غنی و زندگی luxious سیر می کرد
[ترجمه گوگل]او با غذای غنی و لوکس زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او با غذای غنی و لوکس زندگی می کرد
11. The Vengeance of Juno was not yet satiated.
[ترجمه ترگمان]انتقام جونو هنوز سیر نشده بود
[ترجمه گوگل]انتقام جونو تاکنون نشسته بود
[ترجمه گوگل]انتقام جونو تاکنون نشسته بود
12. She was so satiated with bananas that she would not even look at one.
[ترجمه ترگمان]آن قدر با موز سیر می کرد که حتی به آن نگاه هم نمی کرد
[ترجمه گوگل]او خیلی موذی بود که حتی نمی توانست به آن نگاه کند
[ترجمه گوگل]او خیلی موذی بود که حتی نمی توانست به آن نگاه کند
13. Satiated with his American adulation, he rushed back to Moscow.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که با adulation آمریکایی خود مورد ستایش قرار گرفت، به سوی مسکو شتافت
[ترجمه گوگل]او با تحقیر آمیزش در آمریکا، با عجله به مسکو رفته
[ترجمه گوگل]او با تحقیر آمیزش در آمریکا، با عجله به مسکو رفته
پیشنهاد کاربران
اشباع شده - سیر
کلمات دیگر: