1. You know, there's a new biography of quisling.
[ترجمه ترگمان]میدونی، یه بیوگرافی جدید از \"quisling\" هست
[ترجمه گوگل]شما می دانید، یک بیوگرافی جدید از quisling وجود دارد
2. Some netizens are relentless in their resentment of her. Even her micro blog followers received warnings to stay away from the "quisling".
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم netizens در نفرت خود از او بیرحم هستند حتی پیروان micro نیز هشدارهایی دریافت کردند تا از \"quisling\" دور بمانند
[ترجمه گوگل]برخی از خلبانان بی رحم در نارضایتی او هستند حتی پیروان وبلاگ نویسیشان هشدار دادند که از 'کلاهبرداری' دور بمانند
3. Jiang Qing said: " Deng Xiaoping is a quisling and a fascist! "
[ترجمه ترگمان]جیانگ کینگ می گوید: \"دنگ Xiaoping a و فاشیستی است!\"
[ترجمه گوگل]جیانگ چینگ گفت: 'دنگ شیائوپینگ یک معما و فاشیست است! '
4. He is a quisling.
[ترجمه ترگمان] اون یه \"quisling\" - ه
[ترجمه گوگل]او یک گربه است
5. The schools were closed, and did not reopen till Quisling backed down.
[ترجمه ترگمان]مدارس بسته شدند و تا زمان عقب نشینی quisling بازگشایی نشد
[ترجمه گوگل]مدارس بسته شد و تا زمانی که Quisling به عقب بازگردانده نشد، باز نخواهد گشت