کلمه جو
صفحه اصلی

recognizance


معنی : التزام، تعهد نامه، سپرده التزامی، وجه الضمانه
معانی دیگر : (حقوق) وجه الضمان، التزام نامه، تعهد اجرای دستورات قاضی

انگلیسی به فارسی

تأیید، التزام، تعهد نامه، سپرده التزامی، وجه الضمانه


التزام، تعهد نامه، سپرده التزامی، وجه الضمانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a formal promise made in court or to a judge obligating the promiser to do something such as appear in court.

(2) تعریف: an amount of money held in order to ensure fulfillment of such a promise.

• (law, finance) legal promise or obligation; formal agreement made by a person in court before a judge; money pledged as a bond (also recognisance)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] التزام (نامه)، تعهد نامه، وجه الضمان، وجه التزام

مترادف و متضاد

التزام (اسم)
obligation, requirement, recognizance

تعهد نامه (اسم)
recognizance

سپرده التزامی (اسم)
recognizance

وجه الضمانه (اسم)
recognizance

جملات نمونه

1. he was released on his own recognizance
با قید التزام که از خودش اخذ شده بود آزاد شد.

2. The heir submits a recognizance upon the application for registration of inheritance.
[ترجمه ترگمان]وارث فرمانی مبنی بر درخواست ثبت وراثت را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]واریس ضمانت نامه درخواست ثبت نام ارث را ارائه می دهد

3. He was granted bail on his own recognizance of $ 000.
[ترجمه ترگمان]او در قبال recognizance هزار دلار ضمانت آزاد شد
[ترجمه گوگل]او به اتهام به دست آوردن مبلغ 000 دالر، به قید وثیقه اعطا شد

4. The 11 activists charged Wednesday were released on recognizance after the court hearing.
[ترجمه ترگمان]این ۱۱ فعال روز چهارشنبه پس از استماع دادگاه در recognizance آزاد شدند
[ترجمه گوگل]11 تن از فعالان روز چهارشنبه پس از جلسه دادگاه پس از اتمام بازداشت آزاد شدند

5. This Recognizance has same law duty as the work contract.
[ترجمه ترگمان]این recognizance نیز وظیفه قانونی خود را به عنوان قرارداد کار دارد
[ترجمه گوگل]این شناخت دارای وظیفه قانونی همانند قرارداد کاری است

6. He is granted bail on his own recognizance of & 000.
[ترجمه ترگمان]او وثیقه & را به قید وثیقه به قید وثیقه آزاد کرد
[ترجمه گوگل]او با وثیقه خود به مبلغ 000 توافق می کند

7. He is remanded on his own recognizance of $ 000.
[ترجمه ترگمان]او در قبال recognizance هزار دلار در اختیار خودش قرار دارد
[ترجمه گوگل]او در مورد تایید خود از $ 000 بازپرداخت شده است

8. Legislation provides for Administrative Detention a system of warrantor and recognizance, other than a hearing system, which is different from other administrative penalties.
[ترجمه ترگمان]قانون گذاری برای بازداشت اداری سیستم of و recognizance، به غیر از یک سیستم شنوایی، که متفاوت از دیگر جرایم اجرایی است، فراهم می کند
[ترجمه گوگل]قانون مجازات اداری، یک سیستم تأیید و تأییدیه، غیر از سیستم شنوایی است که از دیگر مجازات های اداری متفاوت است

9. Court documents show that after Ms. Bush's June arraignment, which she attended by telephone from Hawaii, she relinquished her passport and was freed on her own recognizance.
[ترجمه ترگمان]اسناد دادگاه نشان می دهند که پس از اینکه خانم بوش به دادگاه احضار شد، که او با شرکت تلفنی از هاوایی در آن شرکت کرده بود، گذرنامه خود را رها کرد و در recognizance خودش آزاد شد
[ترجمه گوگل]اسناد دادگاه نشان می دهد که پس از محاکمه ماه ژوئن بوش، که او از طریق تلفن از هاوایی بازدید کرد، او گذرنامه خود را لغو کرد و از طرف اموال خود آزاد شد

He was released on his own recognizance.

با قید التزام که از خودش اخذ شده بود آزاد شد.



کلمات دیگر: