کلمه جو
صفحه اصلی

taskmaster


معنی : کارفرما، سر کارگر، سر عمله، جبار، مباشر ظالم
معانی دیگر : سختگیر، کار محول کننده ی بی رحم، کسی که تسمه از گرده ی زیر دستان می کشد، سرکار

انگلیسی به فارسی

کارفرما، سرکار، مباشر ظالم، جبار، سختگیر


کارگزار، جبار، کارفرما، مباشر ظالم، سر عمله، سر کارگر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person, often strict or demanding, who assigns or rigorously supervises the tasks or jobs of others.
مشابه: disciplinarian

• one who assigns tasks to others (especially severe tasks)
a taskmaster is a person who makes people work very hard.

مترادف و متضاد

کارفرما (اسم)
master, employer, taskmaster

سرکارگر (اسم)
foreman, taskmaster

سر عمله (اسم)
foreman, gaffer, headman, ganger, taskmaster

جبار (اسم)
tyrant, taskmaster

مباشر ظالم (اسم)
taskmaster

slave driver


Synonyms: boss, director, disciplinarian, dominator, employer, foreperson, head honcho, manager, overseer, owner, person in charge, supervisor, taskperson, tyrant


جملات نمونه

1. our new teacher was a taskmaster
معلم جدیدمان مثل خر از ما کار می کشید.

2. The profession of medicine is a stern taskmaster.
[ترجمه ترگمان]حرفه پزشکی یک ظالم خشن است
[ترجمه گوگل]حرفه پزشکی یک کارمند استمرار است

3. Freedom is a heavy taskmaster for those awake enough to appreciate it.
[ترجمه ترگمان]آزادی یک کارفرمایی سنگین برای کسانی است که به اندازه کافی بیدار هستند که از آن قدردانی کنند
[ترجمه گوگل]آزادی یک کارمند سنگین برای کسانی است که به اندازه کافی بیدار می شوند تا از آن قدردانی کنند

4. No central planner need call, no taskmaster need coerce.
[ترجمه ترگمان]نه طراح مرکزی که نیاز به تماس داشته باشه، نه سرپرست نیاز به اجبار داره
[ترجمه گوگل]هیچ برنامه ریز مرکزی نیازی به تماس ندارد، هیچ کارمند نیاز ندارد

5. She was a hard taskmaster but a considerably fairer one than la Belle Ethel.
[ترجمه ترگمان]او مردی سختگیر و سختگیر بود اما به مراتب بهتر از بل واتلینگ بود
[ترجمه گوگل]او یک کارمند سخت بود اما یک نسبتا عادلانه تر از ل Belle Ethel بود

6. Once Saturn, the teacher - taskmaster planet, leaves, you will be done with boot camp.
[ترجمه ترگمان]زمانی که زحل، بزرگ ترین سیاره زمین، برگ ها را ترک کند، شما با اردوگاه تان کار خواهید کرد
[ترجمه گوگل]پس از زحل، معلم - کارشناسی ارشد، برگ، شما با اردوگاه بوت انجام می شود

7. Our teacher's a very hard taskmaster, but he certainly gets good results from his students.
[ترجمه ترگمان]معلم ما مردی سختگیر و سختگیر است، اما قطعا نتایج خوبی از دانشجویانش دریافت می کند
[ترجمه گوگل]معلم ما معلم بسیار سخت است، اما مطمئنا نتایج خوبی از دانش آموزانش می گیرد

8. Anyone for the CJ Taskmaster?
[ترجمه ترگمان]کسی برای \"CJ taskmaster\" نیست؟
[ترجمه گوگل]کسی برای کارگزار CJ؟

9. He is a hard taskmaster.
[ترجمه ترگمان] اون آدم سرسختی - ه
[ترجمه گوگل]او کارمند سخت است

10. It had been a hard day and the river could be a severe taskmaster at times.
[ترجمه ترگمان]روز سختی بود و رودخانه می توانست گاهی سختگیر و سختگیر به نظر برسد
[ترجمه گوگل]این یک روز سخت بود و رودخانه می تواند یک کارمند سنگین در زمان باشد

11. The market therefore serves as both information system and taskmaster.
[ترجمه ترگمان]بنابراین این بازار به عنوان هر دو سیستم اطلاعاتی و taskmaster عمل می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین بازار به عنوان سیستم اطلاعاتی و مدیر عامل کار می کند

12. True to his word, he schooled her in horsemanship and was a hard taskmaster.
[ترجمه ترگمان]او در سوارکاری به او درس می داد و مردی سختگیر و سختگیر بود
[ترجمه گوگل]درست به حرف او، او او را در اسب سواری تحصیل کرده بود و کارمند سختی بود

13. If self-employment is any guide, the dejobbed worker is likely to be a stern taskmaster.
[ترجمه ترگمان]اگر استخدام به عنوان راهنما وجود داشته باشد، به احتمال زیاد کارگر dejobbed سختگیر و سختگیر است
[ترجمه گوگل]اگر خود اشتغال هر گونه راهنمای، کارگر djobbed احتمالا یک کارمند استمرار است

14. You only have a little more to go before you are done with this taskmaster planet.
[ترجمه ترگمان]تو فقط یه خورده بیشتر وقت داری که پیش از این که با این سیاره taskmaster بری، بری
[ترجمه گوگل]شما فقط باید کمی بیشتر بروید قبل از اینکه شما با این سیاره کارمند انجام می شود

Our new teacher was a taskmaster.

معلم جدیدمان مثل خر از ما کار می‌کشید.



کلمات دیگر: