1. The organization denies that it is seeking any readjustment of state borders.
[ترجمه ترگمان]این سازمان انکار می کند که در جستجوی هرگونه readjustment در مرزه ای ایالتی می باشد
[ترجمه گوگل]این سازمان انکار می کند که به دنبال اصلاح مرزهای کشور است
2. If the plot falls outside either limit readjustment is called for.
[ترجمه ترگمان]اگر طرح خارج از محدوده باشد، readjustment نامیده می شود
[ترجمه گوگل]اگر قطعه خارج از تنظیم مجدد محدودیت باشد، برای آن نامیده می شود
3. A readjustment of prices for agricultural produce would also be needed.
[ترجمه ترگمان]همچنین نیاز به افزایش قیمت محصولات کشاورزی نیز مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]تعدیل قیمت محصولات کشاورزی نیز ضروری است
4. You have also made some readjustment in your import and export business.
[ترجمه ترگمان]همچنین در زمینه واردات و صادرات نیز تغییراتی داده اید
[ترجمه گوگل]شما همچنین تعدادی از کارهای واردات و صادرات خود را تغییر داده اید
5. You've made some readjustment in your import and export Business, haven't you?
[ترجمه ترگمان]شما در صنعت صادرات و صادرات در Business به وجود آورده اید، اینطور نیست؟
[ترجمه گوگل]شما اصلاحات خود را در واردات و صادرات کسب و کار انجام داده اید، نه؟
6. The 3rd economic readjustment in China experienced two stages: the strict control of investment and consumption demand; regulate and control the force of demand and vitalize market.
[ترجمه ترگمان]سومین افزایش اقتصادی در چین دو مرحله را تجربه کرده است: کنترل سختگیرانه سرمایه گذاری و تقاضای مصرف؛ تنظیم و کنترل نیروی تقاضا و احیای بازار
[ترجمه گوگل]سومین اصلاح اقتصادی در چین دو مرحله کنترل شدید سرمایه گذاری و تقاضای مصرف را تجربه کرد تنظیم و کنترل نیروی تقاضا و تحریک بازار
7. Economic readjustment is a very difficult and complex task.
[ترجمه ترگمان]readjustment اقتصادی یک کار بسیار دشوار و پیچیده است
[ترجمه گوگل]تعدیل اقتصادی یک کار بسیار دشوار و پیچیده است
8. Essentially, land readjustment refers to a method by which a city government or another public body becomes the principal land developer.
[ترجمه ترگمان]اساسا، readjustment زمینی به روشی اشاره دارد که توسط آن یک دولت شهری یا یک بدنه عمومی دیگر به توسعه دهنده زمین تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]اساسا، تعدیل زمین به شیوه ای اشاره می کند که به وسیله آن یک دولت شهری یا یک سازمان عمومی دیگر به عنوان اصلیترین توسعه دهنده زمین تبدیل می شود
9. The process of readjustment to the statically stable reference state involves imposing vertical motions.
[ترجمه ترگمان]فرآیند of با حالت مرجع پایدار ایستا شامل اعمال حرکات عمودی است
[ترجمه گوگل]فرآیند تنظیم مجدد به حالت مرجع ثابت پایدار شامل اعمال حرکت عمودی است
10. Monetary policy is an important policy of macroscopic readjustment and control.
[ترجمه ترگمان]سیاست پولی سیاست مهمی برای readjustment و کنترل ماکروسکوپی است
[ترجمه گوگل]سیاست پولی سیاست مهمی برای تعدیل و کنترل ماکروسکوپی است
11. Notable results were achieved in the readjustment of the industrial structure.
[ترجمه ترگمان]نتایج مهم در readjustment ساختار صنعتی بدست آمده است
[ترجمه گوگل]نتایج قابل توجه در تنظیم مجدد ساختار صنعتی به دست آمد
12. Industrial path is a demonstration of industrial structural readjustment.
[ترجمه ترگمان]مسیر صنعتی، نمایشی از readjustment سازه ای صنعتی است
[ترجمه گوگل]مسیر صنعتی نشان دهنده تعدیل ساختاری صنعتی است
13. The current economic readjustment should thus include preparatory work.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه تعدیل اقتصادی فعلی باید شامل کاره ای مقدماتی باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین اصلاحات اقتصادی در حال حاضر باید شامل کارهای آماده سازی باشد
14. Every dynamic system needs continuous readjustment.
[ترجمه ترگمان]هر سیستم دینامیکی به readjustment پیوسته نیاز دارد
[ترجمه گوگل]هر سیستم دینامیک نیاز به تعدیل مداوم دارد