1. We import raw silk.
[ترجمه ترگمان]ما ابریشم خام رو وارد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما وارد ابریشم خام می کنیم
2. Reel off the raw silk fiber from the cocoons.
[ترجمه ترگمان]فیبر ابریشم خام را از پیله دور کنید
[ترجمه گوگل]فیبر ابریشم خام را از پیکون ها بردارید
3. Japan exported raw silk to exceed China 1909 and reside the world the first.
[ترجمه ترگمان]ژاپن در سال ۱۹۰۹ از چین پنبه خام صادر کرد و اولین بار در جهان ساکن شد
[ترجمه گوگل]ژاپن صادر کننده ابریشم خام به چین بیش از 1909 و جهان برای اولین بار اقامت
4. The mellowing of raw silk is an important process before knitting, which plays a large role on the product quality.
[ترجمه ترگمان]استفاده از ابریشم خام یک فرآیند مهم قبل از بافتن است، که نقش بزرگی در کیفیت محصول ایفا می کند
[ترجمه گوگل]شستشوی ابریشم خام قبل از خوردن یک فرایند مهم است که نقش مهمی در کیفیت محصول ایفا می کند
5. Thrown silk is raw silk that has been twisted and doubled into yarn.
[ترجمه ترگمان]لوله کردن ابریشم یک ابریشم خام است که به شکل نخ پیچ و دو برابر شده است
[ترجمه گوگل]ابریشم پر از ابریشم خام است که پیچیده شده و به نخ تقسیم شده است
6. Choose fabrics that don't wrinkle, such as raw silk and knit jersey.
[ترجمه ترگمان]لباس هایی انتخاب کنید که چروک نمی شوند مثل ابریشم خام و پیراهن بافتنی
[ترجمه گوگل]پارچه هایی را انتخاب کنید که چروک نکنید، مانند ابریشم خام و جوراب بافندگی
7. She was wearing a jacket made of raw silk.
[ترجمه ترگمان]یک ژاکت از ابریشم خام پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او کت را از ابریشم خام ساخته بود
8. The act or process of reeling raw silk from cocoons.
[ترجمه ترگمان]عمل یا فرآیند تلوتلو خوردن یک ابریشم خام از پیله
[ترجمه گوگل]عمل یا روند تکمیل ابریشم خام از نخل
9. Massagist should adorn commonly raw silk glove, through chafing in the gentleness with remittent body, achieve the goal that stimulative blood circulates, can make person instantly mental hundredfold.
[ترجمه ترگمان]Massagist باید یک دستکش ابریشم خام را تزئین کنند، از طریق فشار در لطافت بدن با بدن remittent، به هدفی دست یابند که خون در گردش است و می تواند فرد را به سرعت برابر کند
[ترجمه گوگل]ماساژیست باید دستبند ابریشمی را به طور معمول خالدار کند، از طریق خرد شدن در گرما با بدن مجدد، رسیدن به هدف که خون محرک جریان می یابد، می تواند فرد را فورا ذهنی صدها برابر
10. Longzhong Loess buried bones of the dead, red raw silk mandarin duck account at the end of lying.
[ترجمه ترگمان]در پایان دروغ، استخوان های پارچه ابریشمی سرخ و سرخ را زیر خاک مدفون ساخته بودند
[ترجمه گوگل]Longzhong Loess در اواخر دروغ گفتن استخوان های مرده را دفن کرد، اردک ماندارین ابریشم قرمز خام
11. They darted about on the front of the group, their silver-leaf hair rustling like raw silk.
[ترجمه ترگمان]ان ها با سرعت به جلو گروه رفتند، موهای نقره ای شان مثل ابریشم خام به صدا در امدند
[ترجمه گوگل]آنها در جلوی گروه گره خورده بودند، موهای نقره ایشان مانند ابریشم خام، خرد شده بودند
12. The Princess was wearing a dark green dress made of raw silk.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم لباس سبز تیره رنگی از ابریشم خام پوشیده بود
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم یک لباس سبز تیره ساخته شده از ابریشم خام را پوشید
13. His eyes were big and blue, and his hair like raw silk surrounded by a wreath of fire. . . .
[ترجمه ترگمان]چشمانش درشت و آبی بود و موهایش مثل ابریشم خام در میان هاله ای از آتش بخاری احاطه شده بود
[ترجمه گوگل]چشمان او بزرگ و آبی بود و موهای او مانند ابریشم خام احاطه شده با یک گلدان آتش است
14. A refining process ensures that the fibres of the raw silk filling are always non-allergic.
[ترجمه ترگمان]یک فرآیند پالایش تضمین می کند که الیاف پر کننده ابریشم خام همیشه فاقد حساسیت هستند
[ترجمه گوگل]یک فرایند تصفیه تضمین می کند که فیبرهای پر از ابریشم خام همیشه غیر آلرژیک هستند
15. Her frame was small, her arms looked frail and very white against the raw silk.
[ترجمه ترگمان]اندامش کوچک بود، بازوانش ضعیف و بسیار سفید به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]قاب او کوچک بود، بازوهایش کمی ضخیم و بسیار سفید در برابر ابریشم خام بود