1. The man was a sadist who tortured animals and people.
[ترجمه ترگمان]مرد یک سادیست بود که حیوان ها و آدم ها را عذاب می داد
[ترجمه گوگل]این مرد سادیسم بود که حیوانات و مردم را شکنجه می کرد
2. He acted a sadist in that TV play.
[ترجمه ترگمان]او یک سادیست را در آن بازی تلویزیونی بازی کرد
[ترجمه گوگل]او در این بازی تلویزیونی سادیست عمل کرد
3. Karl's a sadist, he enjoys inflicting pain.
[ترجمه ترگمان]، \"کارل\" یه سادیست از درد کشیدن لذت میبره
[ترجمه گوگل]کارل یک سادیست است، او احساس درد می کند
4. You turned me into a goddamn sadist be-cause of your goddamn stinking country stubbornness.
[ترجمه ترگمان]تو منو تبدیل به یک سادیست لعنتی کردی بخاطر لجاجت و stinking
[ترجمه گوگل]شما را تبدیل به یک متفکری عصبانی به خاطر استبداد کشور خودتان کرد
5. The man was clearly a sadist.
[ترجمه ترگمان]اون مرد مشخصا یه سادیست بود
[ترجمه گوگل]این مرد به وضوح سادیسم بود
6. The sodomite captain proves brave, the sadist a bungler.
[ترجمه ترگمان]فرمانده لواط شجاعت را ثابت می کند، سادیست یک اشتباه بزرگ است
[ترجمه گوگل]کاپیتان sodomite شجاع، سادیست یک bungler را اثبات می کند
7. He brings out the sadist in me.
[ترجمه ترگمان]یه سادیست لعنتی رو برام میاره
[ترجمه گوگل]او سادیست را در من به ارمغان می آورد
8. He says it's some kind of sadist that carries out this kind of attack.
[ترجمه ترگمان]او می گوید یک نوع سادیست است که این نوع حمله را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او می گوید آن را نوعی از سادیست که انجام این نوع حمله است
9. A bit of a sadist, maybe with a touch of masochism thrown in too.
[ترجمه ترگمان]کمی از یک سادیست شاید با کمی از آزاری که بر او وارد شده بود
[ترجمه گوگل]کمی از یک سادیست، شاید با لمس ماسکوشیایی که در آن نیز پرتاب می شود
10. Andrea's father was an absolute sadist. It's not surprising she hates him.
[ترجمه ترگمان]پدرش یک سادیست مطلق بود تعجبی نداره که از اون متنفره
[ترجمه گوگل]پدر آندریا سادیسم مطلق بود تعجب آور نیست که او از او نفرت دارد
11. The man was a raving sadist, she thought, and then realised it was a requirement of his job.
[ترجمه ترگمان]او فکر کرد که این مرد یک سادیست به حال هذیان بود و بعد متوجه شد که این یک نیاز به کارش است
[ترجمه گوگل]او فکر کرد، این یک سادیست موذی بود، و بعد متوجه شد که این یک نیاز شغلی بود
12. This sadist and pornographer, whom I had once seen striding through the streets of the old town brandishing a whip, seemed to have wilted.
[ترجمه ترگمان]این سادیست و pornographer که زمانی دیده بودم که در خیابان های شهر قدیمی با شلاق حرکت می کرد، انگار پژمرده شده بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که این سادیسم و پورنوگرافی، که من بعدها شاهد آن بودم از طریق خیابان های قدیمی شهر می ترسیدم که شلاق زده می شد، ظاهر شد
13. I seek to dismember, a sadist fiend.
[ترجمه ترگمان]من دنبال قطعه قطعه شدن هستم، یک شیطان سادیست
[ترجمه گوگل]من می خواهم به تقلید، یک شیطان سادیست
14. As for the sadist, he finds himself, in truth, a slave of this passion, of this necessity, to bring under the yoke of jouissance, what he is aiming at as being the subject.
[ترجمه ترگمان]در مورد سادیست، او خودش، در حقیقت، یک برده از این نیاز، از این نیاز، برای آوردن زیر یوغ of، چیزی است که در این مورد قصد دارد موضوع را عوض کند
[ترجمه گوگل]در مورد سادیس، او در واقع، یک برده از این اشتیاق، از این ضرورت، خود را به زیر یوغ جویی رسانده است، آنچه را که او به عنوان موضوع مورد هدف قرار داده است
15. Whereas the sadist wreaks sexual violence on an unwilling victim, the masochist educates a sympathetic partner to be the cold and cruel woman he desires.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سادیست خشونت جنسی را به یک قربانی بی میل نشان می دهد، the یک شریک دلسوز را به زنی که می خواهد سرد و ظالم باشد، می دهد
[ترجمه گوگل]در حالی که سادیست خشونت جنسی را به یک قربانی ناخوشایند تبدیل می کند، مارشیست یک شریک متواضع را به عنوان یک زن سرد و بی رحمانه که او می خواهد، آموزش می دهد