کلمه جو
صفحه اصلی

talking to


معنی : نصیحت، اخطار، تنبیه، توبیخ، سرزنش رسمی
معانی دیگر : (عامیانه) سرزنش، خرده گیری، تنبیه شفاهی، توبی

انگلیسی به فارسی

سرزنش رسمی، نصیحت، توبیخ، اخطار، تنبیه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: talking--tos
• : تعریف: (informal) a scolding; reproof.

• if you give someone a talking-to, you tell them that you are angry about something that they have done.

مترادف و متضاد

نصیحت (اسم)
exhortation, admonition, advice, protreptic, talking to

اخطار (اسم)
notification, talking to, notice, monition, alarm, warning, alarum, signal, caveat, premonition, prenotion, tip-off

تنبیه (اسم)
talking to, punishment, grueling, chastisement, gruelling

توبیخ (اسم)
vituperation, reproach, talking to, raillery, rail, reprimand

سرزنش رسمی (اسم)
talking to

جملات نمونه

1. It's no use talking to him: he's completelyinfatuated.
[ترجمه ترگمان]حرف زدن با او فایده ای ندارد؛ او completelyinfatuated است
[ترجمه گوگل]استفاده از آن با او صحبت نمیشود

2. I was talking to a woman I met on the flight.
[ترجمه ترگمان]داشتم با زنی که توی پرواز باه اش آشنا شدم حرف می زدم
[ترجمه گوگل]من با یک زن در پرواز دیدم

3. The senator worked hard, always talking to his constituents and hearing their problems.
[ترجمه ترگمان]سناتور سخت کار می کرد، همیشه با رای دهندگان صحبت می کرد و مشکلات آن ها را می شنید
[ترجمه گوگل]سناتور به سختی کار کرد، همیشه با مخالفانش صحبت کرد و مشکلاتشان را شنید

4. I soon got talking to my fellow passengers.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود با fellow صحبت کردم
[ترجمه گوگل]من به زودی با مسافران همسایه صحبت کردم

5. I really enjoy talking to you.
[ترجمه ترگمان] واقعا از حرف زدن با تو لذت می برم
[ترجمه گوگل]من واقعا از صحبت کردن با شما لذت می برم

6. I was just talking to Jan, when Dave cut in .
[ترجمه ترگمان]داشتم با جان حرف می زدم که دیو وارد شد
[ترجمه گوگل]من فقط با ژان در حال صحبت بودم، هنگامی که دیو را در آغوش گرفت

7. The assistant carried on talking to his mate, name-dropping all the famous riders he knew.
[ترجمه ترگمان]دستیار با رفیق خود در حال صحبت با رفیق خود بود - همه سواران مشهور را که می شناخت به زمین انداخت
[ترجمه گوگل]دستیار در حال صحبت کردن با همسرش بود، نام تمام رؤسای مشهور که می دانستند

8. He is talking to Tom on the internal telephone.
[ترجمه ترگمان]با تام روی تلفن داخلی حرف می زند
[ترجمه گوگل]او با تلفن در حال صحبت با تام است

9. Do you know who you're talking to?
[ترجمه ترگمان]می دونی با کی داری حرف می زنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید با چه کسی صحبت می کنید؟

10. It was a waste of time talking to him.
[ترجمه ترگمان]وقت حرف زدن با او بود
[ترجمه گوگل]وقت آن است که با او صحبت کنیم

11. The tramp frightened her by talking to her.
[ترجمه ترگمان]مرد ولگرد با حرف زدن با او، او را می ترساند
[ترجمه گوگل]ولادیمیر او را با صحبت کردن با او ترساند

12. She stopped talking to prick up her ears.
[ترجمه ترگمان]او از حرف زدن باز ایستاد تا گوش هایش را تیز کند
[ترجمه گوگل]او متوقف صحبت کردن به خم کردن گوش او

13. Ms. Kane is talking to someone else now.
[ترجمه ترگمان]خانم \"کین\" داره با یکی دیگه حرف میزنه
[ترجمه گوگل]خانم کین با کسی صحبت می کند

14. Who do you think you're talking to?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی با کی داری حرف می زنی؟
[ترجمه گوگل]شما فکر میکنید که با شما صحبت میکنید؟

15. It seemed unreal to be sitting and talking to someone so famous.
[ترجمه ترگمان]به نظر غیر واقعی می امد که نشسته بودم و با کسی این قدر مشهور صحبت می کردم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید غیر واقعی است که نشستن و صحبت کردن با کسی که بسیار مشهور است

پیشنهاد کاربران

مجازات


کلمات دیگر: