1. The other children used to taunt him in the playground because he was fat and wore glasses.
[ترجمه ترگمان]بچه های دیگر در زمین بازی به او متلک می گفتند، چون چاق بود و عینکش به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]بچه های دیگر او را در زمین بازی خشمگین کردند زیرا او چربی داشت و عینک می پوشید
2. At her most vicious, Horatia would taunt him, calling into question his virility.
[ترجمه ترگمان]در عین حال vicious و Horatia او را به ریشخند می گرفت و از مردانگی خود سوال می کرد
[ترجمه گوگل]هوراتیا با خجالت زدن او، او را خجالت می کشد، و ویلیام وی را مورد سوال قرار می دهد
3. And no auditor would taunt or revile a patient for having been victimized by his engrams.
[ترجمه ترگمان]و هیچ بازرس به خاطر قربانی شدن قربانی او سرزنش یا ناسزا نمی گفت
[ترجمه گوگل]و هیچ یک از حسابرسان بیمار را مجذوب نمیکنند و یا از طریق آنگرامهایش مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرند
4. Dad used to taunt Robby, too, without mercy, about his nose.
[ترجمه ترگمان]بابا هم بدون رحم و شفقت، از دماغش به رابی هم طعنه می زد
[ترجمه گوگل]پدر نیز مورد غافلگیر کردن رابی، در مورد بینی اش بود
5. She ignored his taunt.
[ترجمه FS] او ( مونث ) متلک های او ( مذکر ) را نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]او taunt را نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]او خفه اش را نادیده گرفت
6. They taunt me and beat me.
[ترجمه ترگمان]به من طعنه می زنند و مرا می زنند
[ترجمه گوگل]آنها مرا طعنه زده و من را ضرب و شتم
7. You can blast your buddies and taunt them verbally at the same time.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید buddies خود را منفجر کنید و در عین حال آن ها را به صورت شفاهی ایراد کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید دوستان خود را منفجر کنید و آنها را به صورت شفاهی در همان زمان بکشید
8. Was this a recrimination, or a taunt?
[ترجمه ترگمان]این تهمت و طعنه بود؟
[ترجمه گوگل]آیا این متهم بود؟
9. Taunt the target to attack you.
[ترجمه ترگمان]هدف حمله به تو را لغو کرد
[ترجمه گوگل]هدف از حمله به شما را ترسانده است
10. Why do the other children taunt him with having red hair?
[ترجمه ترگمان]چرا بچه های دیگر با داشتن موهای سرخ او را مسخره می کنند؟
[ترجمه گوگل]چرا بچه های دیگر با موهای قرمز او را خجالت می کشند؟
11. The behaviour of taunt is surprisingly simple, once you remember the 10 % rule.
[ترجمه ترگمان]رفتار of به طرز شگفت آوری ساده است، زمانی که قانون ۱۰ % را به خاطر می آورید
[ترجمه گوگل]رفتار ضرب و شتم شگفت آور ساده است، هنگامی که شما 10٪ قانون را به یاد داشته باشید
12. Why should she taunt him this way unless she had good grounds?
[ترجمه ترگمان]چرا باید این طوری او را سرزنش می کرد مگر اینکه محوطه خوبی داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]چرا باید او را به این روش خجالت زده کند، مگر اینکه او زمینه خوبی داشته باشد؟
13. Don't taunt him with cowardice [ with being a coward ].
[ترجمه ترگمان]او را با بزدلی سرزنش نکن
[ترجمه گوگل]او را با بی رحمی نترسید
14. The taunt, See then whether you shall be master!
[ترجمه ترگمان]این طعنه و کنایه، ببین که آیا ارباب خواهی شد یا نه!
[ترجمه گوگل]خجالت زده، ببینید که آیا شما باید استاد باشید!
15. DAY 752 - captors continue to taunt me with bizarre dangling objects.
[ترجمه ترگمان]تعقیب کنندگان روز ۷۵۲ در حالی که اشیا عجیب و غریبی در دست دارند به من طعنه می زنند
[ترجمه گوگل]روز 752 - اسیران ادامه می دهند که من با اشیاء آویزان عجیب و غریب آشنا هستم