1. Further rectilinear structures associated with Flavian material were also located in 1985 closer to the town.
[ترجمه ترگمان]سازه های سبک خطی دیگری که با مواد فلاویوس در ارتباط بودند نیز در سال ۱۹۸۵ به شهر نزدیک تر شدند
[ترجمه گوگل]ساختارهای مستطیلی دیگر که مربوط به مواد فلاویان بودند نیز در سال 1985 به شهر نزدیکتر شدند
2. Together with circular and rectilinear stock watering ponds, they form distinctive elements of lowland landscapes.
[ترجمه ترگمان]آن ها همراه با حوضچه های آب و آب دایره ای و دایره ای عناصر متمایز از مناظر زمین پست را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]همراه با حوضچه های آبیاری دایره ای و مستقیم، آنها عناصر متمایزی از مناظر کمرا را تشکیل می دهند
3. The Mercator projection gives a popular, rectilinear picture of the Earth's surface but grossly exaggerates dimensions near the poles.
[ترجمه ترگمان]تصویر Mercator، تصویر خطی، خطی از سطح زمین را ایجاد می کند، اما به طور برجسته ابعاد نزدیک قطب اغراق می کند
[ترجمه گوگل]طرح Mercator تصویری مشهور و مستقیم از سطح زمین را به نمایش می گذارد، اما ابعاد آن را در نزدیکی قطب ها بسیار زیاد می کند
4. The rectilinear pattern in the field resembles a diamond.
[ترجمه ترگمان]الگوی rectilinear در میدان شبیه الماس است
[ترجمه گوگل]الگوی خطی در این زمینه به الماس شباهت دارد
5. Finally, this thesis gives the definition of the rectilinear Steiner tree problem in more higher-dimensional space, and the corresponding structure of the minimum convex polyhedron.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این پایان نامه به تعریف مساله درخت اشتاینر ساکن در فضای سه بعدی بیشتر و ساختار متناظر of محدب کمک می کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، این پایان نامه به تعریف مساله ی درخت مستطیلی استاینر در فضای با ابعاد بیشتر و ساختار مربوطه از پلی یورت حداقل محدب می پردازد
6. Rectilinear distortion: All three glasses show a slight pincushion distortion to eliminate the globe effect of the panning binocular.
[ترجمه ترگمان]اعوجاج Rectilinear: هر سه لیوان یک تغییر بالشتک خود را نشان می دهند تا اثر کره زمین پنینگ را حذف کنند
[ترجمه گوگل]اعوجاج مستطیلی همه ی سه عینک، یک اعوجاج خلطی کوچک را برای از بین بردن اثر کره زمین از دوچشمی پانچ نشان می دهند
7. The theory of rectilinear embeddings of graphs has been used in the design of VLSI.
[ترجمه ترگمان]نظریه بازنمایی کننده خطی گراف در طراحی VLSI نیز مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]نظریه تعبیه های خطی گراف در طراحی VLSI مورد استفاده قرار گرفته است
8. By use of rectilinear characteristic of involute cutter and according to clock and watch gear drive demands, this paper have put forward involute toothing with double pressure angles.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مشخصه خطی of cutter و با توجه به پالس ساعت و ساعت مچی، این مقاله involute toothing را با زوایای فشار مضاعف به جلو قرار داده است
[ترجمه گوگل]با استفاده از ویژگی های مستطیلی برش مشبک و با توجه به خواسته های چرخ دنده ها و ساعت، این مقاله با توجه به زاویه ی فشار دوگانه ی چرخ دنده ی چرخشی را ارائه می دهد
9. In routing, finding a rectilinear Steiner minimal tree ( RSMT ) is a fundamental problem.
[ترجمه ترگمان]در مسیر یابی، پیدا کردن یک درخت حداقل اشتاینر متری (RSMT)یک مشکل بنیادی است
[ترجمه گوگل]در مسیریابی، کشف یک درخت حداقل در Steiner (RSMT) یک مشکل اساسی است
10. The rectilinear runway lights are a good guide for planes landing at night.
[ترجمه ترگمان]چراغ های خیابان راست، راهنمای خوبی برای فرود هواپیما در شب هستند
[ترجمه گوگل]چراغ های باند مستقیم خطوط راهنمای خوبی برای فرود هواپیما در شب است
11. Rectilinear lines were chosen for the pattern.
[ترجمه ترگمان]خطوط Rectilinear برای این الگو انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]خطوط خطی برای این الگو انتخاب شدند
12. The price has taken on a trend of rectilinear rise.
[ترجمه ترگمان]قیمت در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]قیمت به یک روند صعود مستقیم رسیده است
13. An electrothermal micro gripper that generates rectilinear displacements and forces by V - shaped beamthermal stress was presented.
[ترجمه ترگمان]یک میکرو gripper electrothermal که جابجایی های rectilinear و نیروهای ناشی از فشار beamthermal شکل V را ایجاد می کند، ارایه شد
[ترجمه گوگل]یک میکرو گیرگر الکتروترمال که باعث ایجاد جابجایی و نیروهای مستقیم از طریق تنش پرتوهای V شکل می شود
14. It was even discovered that if the system were tinkered with enough, rectilinear figures could be produced.
[ترجمه ترگمان]حتی کشف شد که اگر این سیستم به اندازه کافی مورد استفاده قرار گیرد، خطوط راست خطی را می توان تولید کرد
[ترجمه گوگل]حتی کشف شد که اگر سیستم با اندازه کافی مناسب بود، می توانست ارقام مستقیما تولید شود