1. a sawmill
کارخانه ی چوب بری
2. I got a job at the sawmill.
[ترجمه ترگمان]من توی کارگاه چوب بری کار دارم
[ترجمه گوگل]من در کارخانه کار می کردم
3. For one shot, he zooms in over a sawmill, low enough to smell the fresh-cut lumber.
[ترجمه ترگمان]برای یک تیر، از کارگاه چوب بری عبور کرد، به حدی که بوی الوار تازه را استشمام کند
[ترجمه گوگل]برای یک شات، او در بیش از یک کارخانه چوب زوم می کند، به اندازه کافی برای بویاندن چوب تازه بریده
4. You can also see a working sawmill and collection of miners' lamps.
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید یک کارگاه چوب بری کاری و مجموعه ای از لامپ های معدنچیان را ببینید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید کارخانه کارخانه و مجموعه لامپ های معدنچیان را مشاهده کنید
5. One is owned by the sister of the sawmill owner who helped Koelz cut the work.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها متعلق به صاحب کارگاه چوب بری بود که به Koelz کمک کرد تا کار را قطع کند
[ترجمه گوگل]یکی از خواهر مالک دارچین متعلق به کوئلز است که کار را برش داد
6. Raymond works in that sawmill.
[ترجمه ترگمان]ریموند در کارگاه چوب بری کار می کنه
[ترجمه گوگل]ریموند در این کارخانه کار می کند
7. See a 1930 s sawmill and exhibits on shipbuilding, watercraft restoration and marine engines.
[ترجمه ترگمان]به کارگاه چوب بری در دهه ۱۹۳۰ مراجعه کرده و در کشتی سازی، تعمیر کلک و موتورهای دریایی به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل]چوب کارخانه 1930 را ببینید و نمایشگاه ها در کشتی سازی، ترمیم آبریزش و موتورهای دریایی
8. Sawmill type high speed crusher can crush untreated pulp, semi - treated pulp and treated pulp.
[ترجمه ترگمان]Sawmill با سرعت بالا می تواند خمیر کاغذ خمیر را خرد کند و خمیر کاغذ را تیمار کرده و خمیر را درمان کند
[ترجمه گوگل]سنگ شکن های با سرعتی با نوع کارخانجات می تواند خمیر خرد نشده، پالپ نیمه خالص و پالپ مورد استفاده را خراب کند
9. There are many sawyers in that sawmill.
[ترجمه ترگمان]این کارگاه چوب بری زیاد است
[ترجمه گوگل]در این کارخانجات شاهدان بسیاری وجود دارد
10. The second film showed a sawmill scene in which a man accidentally cut off his fingers.
[ترجمه ترگمان]فیلم دوم، یک صحنه کارگاه چوب بری را نشان داد که مردی تصادفا دستش را قطع کرده بود
[ترجمه گوگل]فیلم دوم نشان داد که یک کارخانه چوب کارخانه که در آن یک مرد به طور تصادفی انگشتان دست خود را قطع کرد
11. In the field beyond, behind the sawmill, the German soldiers were doing their daily drills.
[ترجمه ترگمان]در میدان پشت کارگاه چوب بری، سربازان آلمانی تمرین های روزانه اش را انجام می دادند
[ترجمه گوگل]سربازان آلمانی در زمینه فراتر از این، در پشت جنگل کار میکردند
12. We produce sawmill equipment such as portable sawmill, vertical band saw, cut timber machinery, log splitter, woodworking circular saw and ancillary equipments.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات چوب بری را تولید می کردیم، مانند کارگاه چوب بری قابل حمل، گروه عمودی دید، ماشین آلات چوبی، شکاف دهنده چوبی، saw چوبی، و تجهیزات جانبی را تولید کردیم
[ترجمه گوگل]ما تولید تجهیزات کارخانه چوب کارخانه مانند چوب کارخانه قابل حمل، اره باند اره، برش ماشین آلات چوب، شکاف ورود به سیستم، اره دیجیتال نجاری و تجهیزات جانبی
13. Sawmill: Wood becomes lumber and is stored here. Lumber is essential for buildings and ships.
[ترجمه ترگمان]Sawmill: چوب به چوب تبدیل می شود و در اینجا انبار می شود برای ساختمان ها و کشتی ها ضروری است
[ترجمه گوگل]چوب الوار چوب می شود و در اینجا ذخیره می شود چوب برای ساختمان ها و کشتی ها ضروری است
14. Among the sawmill customers are the chair factory and other users of cut lumber.
[ترجمه ترگمان]در میان مشتریان کارگاه چوب بری، کارخانه صندلی و دیگر کاربران الوار بریده می شود
[ترجمه گوگل]در میان کارخانجات چوب کارخانه کارخانه صندلی و سایر کاربران از چوب بریده می شود