1. Her tone changes in response to quotation marks, and her spacing matches the length of pages, sentences, and words.
[ترجمه ترگمان]لحن صدایش در پاسخ به علامت نقل قول تغییر می کند، و فاصله گذاری بین صفحات، جملات و کلمات منطبق می شود
[ترجمه گوگل]تن او در پاسخ به علامت نقل قول تغییر می کند و فاصله اش با طول صفحات، احکام و کلمات متناسب است
2. Finally, quotes, simply by being embraced by quotation marks or set in italics, will attract your readers.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، نقل قول، به سادگی با در آغوش گرفتن علامت نقل قول یا تنظیم شده به صورت ایتالیک، خوانندگان شما را جذب خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، نقل قول ها، به سادگی با پذیرش علامت های نقل قول یا مجموعه ای با کج، خوانندگان شما را جذب می کنند
3. Use quotation marks around the names of short works such as newsletter articles.
[ترجمه ترگمان]از علامت های نقل قول در اطراف نام کاره ای کوتاه مدت مانند مقالات خبرنامه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از علامت های نقل قول در اطراف نام کارهای کوتاه مانند مقالات خبرنامه استفاده کنید
4. For example, if we teach a child quotation marks, the child will sprinkle them liberally throughout every story.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر ما یک علامت نقل قول از کودکان را آموزش دهیم، کودک در تمام داستان سخاوتمندانه آن ها را خرد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر ما به علامت نقل قول بچه ها آموزش دهیم، کودک در طول هر داستان آن ها را آزادانه می کند
5. Punctuation follows the closing quotation mark, unless it is part of the quotation.
[ترجمه ترگمان]نقطه گذاری به دنبال علامت نقل قول پایانی است، مگر اینکه بخشی از نقل قول باشد
[ترجمه گوگل]علامت گذاری به عنوان علامت نقل قول بسته است، مگر آنکه بخشی از نقل قول باشد
6. It can be any symbol, digit, letter, quotation mark.
[ترجمه ترگمان]این می تواند هر نماد، رقم، نامه، علامت نقل قول باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند هر نماد، رقمی، نامه، علامت نقل قول باشد
7. For example, a close quotation mark cannot be put at the beginning of a line.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک علامت نقل قول نزدیک را نمی توان در ابتدای یک خط تولید کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، علامت نقل قول نزدیک را نمی توان در ابتدای یک خط گذاشت
8. A friend of mine's quotation mark.
[ترجمه ترگمان]یکی از دوستانم علامت نقل قول من است
[ترجمه گوگل]یک دوست از علامت نقل قول من
9. Beat this words of the quotation mark.
[ترجمه ترگمان]این کلمات علامت نقل قول را بزنید
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم این کلمات علامت نقل قول
10. A quotation mark is sometimes called an inverted comma.
[ترجمه ترگمان]علامت نقل قول گاهی یک ویرگول وارونه نامیده می شود
[ترجمه گوگل]یک علامت نقل قول گاهی اوقات علامت معکوس نامیده می شود
11. A quotation mark (") cannot be used as an escape sequence in this manner. "
[ترجمه ترگمان]علامت نقل قول (\")را نمی توان به عنوان یک توالی گریز از این روش مورد استفاده قرار داد \"
[ترجمه گوگل]یک علامت نقل قول (') را نمی توان به عنوان توالی فرار به این شیوه استفاده کرد '
12. Usage of quotation mark in ASP grammar form.
[ترجمه ترگمان]کاربرد علامت کوتیشن در دستور زبان ASP
[ترجمه گوگل]استفاده از علامت نقل قول در فرم گرامر ASP
13. These differences include the original step, for a work of avowed non-fiction, of changing words within quotation marks.
[ترجمه ترگمان]این تفاوت ها عبارتند از گام اصلی، برای کار of avowed، تغییر کلمات در علامت نقل قول
[ترجمه گوگل]این تفاوتها عبارتند از گام اصلی، برای کار غیرقابل تشخیص، تغییر دادن کلمات در علامت نقل قول