کلمه جو
صفحه اصلی

sand paper


معنی : کاغذ سنباده، کاغذ سنباده زدن به
معانی دیگر : کاغذ سنباده، کاغذ سنباده زدن به، کاغذ سنباده، کاغذ سنباده سنباده مالیدن یا زدن

انگلیسی به فارسی

کاغذ سنباده، کاغذ سنباده زدن به


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: paper coated on one side with a coarse or fine abrasive compound, used to abrade or smooth surfaces.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sandpapers, sandpapering, sandpapered
• : تعریف: to smooth or abrade (a surface) with sandpaper.

• paper coated with sand or abrasive material (used for smoothing and polishing surfaces)
rub or smooth with sandpaper, polish with sandpaper
sandpaper is strong paper that has a coating of sand on it. it is used for rubbing surfaces to make them smoother.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کاغذ سمباده
[زمین شناسی] کاغذ سمباده
[نساجی] کاغذ سمباده

مترادف و متضاد

کاغذ سنباده (اسم)
sand paper

کاغذ سنباده زدن به (فعل)
sand paper

جملات نمونه

1. sandpaper is coarse
کاغذ سنباده زبر است.

2. the rough surface of sandpaper
سطح خراشنده ی کاغذ سنباده

3. i smoothed the edges of the wood with sandpaper
لبه های چوب را با کاغذ سنباده صاف کردم.

4. to scrape the paint off chair and smooth its surface with sandpaper
رنگ صندلی را تراشیدن و رویه ی آن را با کاغذ سنباده صاف کردن

5. Rub the surface with sandpaper before painting.
[ترجمه Il Duce] سطح [دیوار] را پیش از نقاشی سنباده بزنید
[ترجمه ترگمان]سطح را با کاغذ سنباده قبل از نقاشی بکشید
[ترجمه گوگل]سطح را قبل از نقاشی با پوست خشک بپوشانید

6. I rounded off the corners with sandpaper.
[ترجمه ترگمان]من با کاغذ سمباده گوشه و کنار کشیدم
[ترجمه گوگل]گوشه ها را با کاغذ انباشته کردم

7. Rub the wood down with fine sandpaper till it is smooth.
[ترجمه ترگمان]چوب را با کاغذ سنباده خوب بمالید تا صاف شود
[ترجمه گوگل]چوب را با ساندویچ های زیبا خیس کنید تا صاف باشد

8. He rubbed the woodwork down with sandpaper.
[ترجمه ترگمان]He را با کاغذ سمباده مالید
[ترجمه گوگل]او چوبدستی را با کاغذ انباشته کرد

9. He liked the different grades of sandpaper; he liked useful things.
[ترجمه ترگمان]او از درس های مختلف سنباده خوشش می آمد و از چیزهای مفید خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]او مقادیر مختلف سندباد را دوست داشت او چیزهای مفید را دوست داشت

10. Next, smooth off any sharp edges with sandpaper, replace the saddle sections in the correct order and restring.
[ترجمه ترگمان]سپس، صاف کردن هر یال تیز با کاغذ سنباده، جایگزینی بخش های زین در ترتیب صحیح و restring
[ترجمه گوگل]بعد، هر لبه تیز را با سندباد صاف کنید، بخش های زینتی را به ترتیب صحیح جایگزین کنید و restring کنید

11. He is using your partner as divine sandpaper to take off the rough edges.
[ترجمه ترگمان]او از شریک خود به عنوان کاغذ سنباده الهی برای برداشتن لبه سخت استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او از شریک زندگی خود به عنوان یک کاغذ پوست الهی استفاده می کند تا لبه های خشن را از بین ببرد

12. You dream up a yard of sandpaper, damp, you're talking tongue.
[ترجمه ترگمان]یک حیاط پر از کاغذ سمباده، مرطوب، تو حرف می زنی
[ترجمه گوگل]شما یک حیاط سندباد را رویایی می بینید، مرطوب است، زبان را صحبت می کنید

13. The only reliable cure for it is to sandpaper off the damaged surface of the plywood.
[ترجمه ترگمان]تنها درمان قابل اعتماد برای آن، کاغذ سنباده از سطح آسیب دیده تخته های چندلا است
[ترجمه گوگل]تنها درمان قابل اعتماد برای آن این است که پوست خشک کردن سطح آسیب دیده تخته سه لا را پاک کنید

14. Give the stick a good rubdown with sandpaper.
[ترجمه ترگمان]چوب rubdown را با کاغذ سنباده Give
[ترجمه گوگل]چوب را با روکش شن و ماسه درست کنید

پیشنهاد کاربران

کاغذ سنباده


کلمات دیگر: