1. the quiver of leaves in the breeze
لرزش برگ ها در نسیم
2. The memory of that day made him quiver with anger.
[ترجمه ترگمان]خاطره آن روز او را از خشم تکان داد
[ترجمه گوگل]حافظه آن روز باعث شد تا او خشمگین شود
3. Jane couldn't help the quiver in her voice.
[ترجمه مسعود] جین نتوانست جلو لرزش صدایش را بگیرد
[ترجمه ترگمان]جین نمی توانست به لرزش صدایش کمک کند
[ترجمه گوگل]جین نمیتوانست صدای او را تکان دهد
4. Can you feel a quiver of her hands?
[ترجمه مسعود] میتوانی لرزش در دستانش را احساس کنی؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید یک لرزش دست او را احساس کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک تیر انداز از دست او را احساس کنید؟
5. I felt a quiver of excitement run through me.
[ترجمه ترگمان]احساس کردم لرزشی از هیجان وجودم را فرا می گیرد
[ترجمه گوگل]من احساس تیرگی از هیجان را از طریق من اجرا شد
6. A quiver of expectancy ran through the audience.
[ترجمه ترگمان]لرزشی از امید در میان حضار گذشت
[ترجمه گوگل]یک تیرانداز از امید به زندگی از بین مخاطبان
7. The opening bars of the music sent a quiver of excitement through the crowd.
[ترجمه ترگمان]صدای باز شدن صدای موسیقی لرزشی از میان جمعیت به گوش رسید
[ترجمه گوگل]میله های باز موسیقی موجب هیجان از طریق جمعیت شد
8. I felt a quiver of panic.
[ترجمه ترگمان]لرزشی از وحشت سراپای وجودم را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]من احساس ترس از وحشت
9. He felt not a quiver of fear, not a doubt of his own powers.
[ترجمه ترگمان]او لرزشی از ترس نداشت، بدون شک به قدرت خودش
[ترجمه گوگل]او احساس ترس از ترس، و نه شک و تردید از قدرت خود را
10. An ivory quiver hung upon her left shoulder and in her hand was a bow.
[ترجمه ترگمان]لرزشی از عاج بر شانه چپش آویخته بود و در دستش کمان داشت
[ترجمه گوگل]یک راننده عاج را روی شانه چپ خود گذاشت و در دست او کمان بود
11. Its inhabitants quiver with curiosity whenever the desert train discharges a consignment of tourists.
[ترجمه ترگمان]هر وقت که قطار صحرا محموله ای از توریست ها را تخلیه می کند، ساکنانش از کنجکاوی می لرزند
[ترجمه گوگل]ساکنان آن هر زمان که قطار بیابان یک جزء گردشگران را تخلیه می کند، با کنجکاوی تکان می دهد
12. So with his trusty bow and a quiver full of arrows he set out to prove everyone else wrong.
[ترجمه ترگمان]پس با آن تعظیم و کمانش که پر از تیر بود، بیرون رفت تا همه را اشتباه نشان دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین با تعظیم قابل اطمینان و تیرانداز پر از فلش او قصد داشت همه چیز را ثابت کند
13. Never a quiver or a moan.
[ترجمه ترگمان]هرگز یک لرزش یا ناله وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هرگز یک تیر یا ناله نیست
14. However, their bottom lips still quiver when the ball is stolen from them.
[ترجمه ترگمان]با این حال، وقتی توپ از آن ها دزدیده شد، لب هایش هنوز تکان می خورند
[ترجمه گوگل]با این حال، لب پایین آنها هنوز هم تکان دهنده هنگامی که توپ از آنها به سرقت رفته است
15. He extended a hand: not a quiver.
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد؛ یک لرزش نبود
[ترجمه گوگل]او یک دست را تکان داد