کلمه جو
صفحه اصلی

taurine


معنی : گاوی، ثوری، وابسته بتیره گاو، گاو مانند
معانی دیگر : (t بزرگ) وابسته به برج ثور (taurus)، (ترکیب بی رنگ و بلورین به فرمول nc2h7so3 که در جانداران بی مهره یافت می شود) تارین

انگلیسی به فارسی

تائورین، ثوری، گاوی، وابسته بتیره گاو، گاو مانند


گاوی، وابسته بتیره گاو، گاو مانند، ثوری


انگلیسی به انگلیسی

• bull-like, resembling a bull; pertaining to the zodiac sign taurus (the bull)
chemical material in pancreatic juices

مترادف و متضاد

گاوی (صفت)
bovine, taurine

ثوری (صفت)
taurine

وابسته بتیره گاو (صفت)
taurine

گاو مانند (صفت)
taurine

جملات نمونه

1. Firstly, cats need an amino-acid called taurine to prevent them from going blind.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه گربه ها به آمینو اسید به نام taurine نیاز دارند تا جلوی کور شدن آن ها را بگیرند
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، گربه ها به یک آمینو اسید به نام تائورین نیاز دارند تا مانع از نابودی آنها شود

2. As shown earlier, taurine conjugated bile acids are not precipitated by calcium or calcium phosphate.
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا نشان داده شد، اسیده ای کیسه صفرا مزدوج با کلسیم یا فسفات رسوب نمی کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا نشان داده شد، اسید های صفراوی کنجوئه تائورین با کلسیم یا فسفات کلسیم رسوب نمیشوند

3. Conclusion:Taurine can protect from lead acetate toxicity in cultured cortex neurons.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: taurine می تواند از سمیت استات سرب در نورون های قشر cultured محافظت کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تائورین می تواند از سمیت سرب استات در نورون های قشر فرهنگی محافظت کند

4. AIM: To investigate the protective effect of taurine on kidney in a rat model of calcium oxalate nephrolithiasis.
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی اثر حفاظتی of بر روی کلیه در مدل موشی of قابل حل
[ترجمه گوگل]AIM بررسی اثر محافظتی تائورین بر روی کلیه ها در یک مدل موش نئوپلاسماتی اگزالات کلسیم

5. Ingredients like taurine, guarana and inositol are natural substances.
[ترجمه ترگمان]مواد لازم مثل taurine، guarana و اینوزیتول مواد طبیعی هستند
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده مانند تائورین، گارناها و inositol مواد طبیعی هستند

6. Ingredients can like taurine, guarana and inositol are natural substances.
[ترجمه ترگمان]مواد لازم می توانند مانند taurine، guarana و اینوزیتول مواد طبیعی باشند
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده می تواند مانند تائورین، گاروران و inositol مواد طبیعی هستند

7. Even though L-carnitine and taurine are found in meat, DCM is also a problem for meat-eating dogs, because L-carnitine and taurine get washed away in the processing of the meat in commercial dog food.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر L - carnitine و taurine در گوشت یافت می شوند، DCM یک مشکل برای سگ های گرسنه است، چون L - carnitine و taurine در پردازش گوشت در غذای سگ تجاری شسته می شوند
[ترجمه گوگل]اگر چه L-کارنیتین و تاورین در گوشت یافت می شوند، DCM نیز برای سگ های گوشت خوردگی مشکل است، زیرا L-کارنیتین و تائورین در پردازش گوشت در غذای سگ تجاری شسته می شوند

8. Conclusion:The results show that there is taurine in the paravertebral sympathetic ganglia of the toad.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که there در غدد حسی paravertebral قورباغه وجود دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری نتایج نشان می دهد که تاورین در گانگلیس سمپاتیک پاراورتبرال قار وجود دارد

9. Conclusion Zinc L lysine and taurine have a significant effect against teratogenesis caused by hyperthermia and promote the embryo growth.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روی L و taurine اثر قابل توجهی در برابر teratogenesis ناشی از hyperthermia و رشد جنین دارند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: لیسین روی و تارین تاثیر معنی داری بر تراتوژنز ناشی از هیپرترمی دارند و باعث افزایش رشد جنین می شوند

10. Objective To probe into influence and significance of taurine on change of PAF during myocardial infarction.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر و اهمیت of بر تغییر نیروی هوایی پاکستان در حین infarction
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تاثیر و اهمیت تائورین در تغییر PAF در طی انفارکتوس میوکارد

11. Taurine, a new nutritive fortifier, has been added to humanized milk powder of the second generation.
[ترجمه ترگمان]taurine، یک داروی جدید غذایی، به پودر شیر humanized نسل دوم اضافه شده است
[ترجمه گوگل]تاورین، یک فریزر مواد غذایی جدید، به پودر شیر انسانی نسل دوم اضافه شده است

12. Objective To determine the content of taurine in beer by fluorophotometry and its stability in beer.
[ترجمه ترگمان]هدف مشخص کردن محتوای of در آبجو توسط fluorophotometry و ثبات آن در آبجو
[ترجمه گوگل]هدف: تعیین محتوای تائورین در آبجو با استفاده از فلوروفوتومتری و پایداری آن در آبجو

13. All the above results suggest taurine improves the locomotive activity and exploring ability of stressed mice, and shows some anxiolytic effect.
[ترجمه ترگمان]تمام نتایج بالا نشان می دهد که taurine فعالیت لوکوموتیو و بررسی توانایی موش ها را بهبود می بخشد و اثر anxiolytic را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تمام نتایج فوق نشان می دهد که تائورین فعالیت لوکوموتیو را بهبود می بخشد و توانایی موش های مقاوم را بررسی می کند و برخی از اثرات آنکسیولیتیک را نشان می دهد

14. The noncompetitive inhibition of taurine on tyrosinase was determined with l-tyrosine as substrate.
[ترجمه ترگمان]مهار noncompetitive of بر روی tyrosinase با l - تیروزین به عنوان زیر لایه تعیین شد
[ترجمه گوگل]مهار غیر رقابتی تائورین بر تیروزیناز با لیتیروزین به عنوان سوبسترا تعیین شد

پیشنهاد کاربران

فواید

تائورین ( یک نوع آمینو اسید )


کلمات دیگر: