کلمه جو
صفحه اصلی

rebecca


معنی : ربکا، اسم خاص مونث، ربکا زوجه اسحق
معانی دیگر : اسم خاص مونث (مخفف: becky و reba)، rebekah ربکا، اسم خاص مونک

انگلیسی به فارسی

( rebekah ) ربکا، اسم خاص مونث، ربکا زوجه اسحق


ربکا، اسم خاص مونث، ربکا زوجه اسحق


انگلیسی به انگلیسی

• female first name; one of the four biblical matriarchs; wife of isaac and mother of jacob and esau (biblical)

مترادف و متضاد

ربکا (اسم)
rebecca

اسم خاص مونث (اسم)
rebecca

ربکا زوجه اسحق (اسم)
rebecca

جملات نمونه

1. Rebecca always excelled in languages at school.
[ترجمه ترگمان]ربکا همیشه در مدرسه برتر از بقیه بود
[ترجمه گوگل]ربکا همیشه در مدرسه به زبان ها پیشرفت کرد

2. She is currently writing a sequel to Daphne du Maurier's "Rebecca".
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در حال نوشتن یک دنباله از \"ربه کا\" است
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر یک عاقبت به ربکا Daphne du Maurier می نویسد

3. Rebecca paid a nocturnal visit to the flat.
[ترجمه ترگمان]ربکا برای گردش شبانه به آپارتمان او رفته بود
[ترجمه گوگل]ربکا یک سفر شبانه به آپارتمان پرداخت

4. I would rather invest time in Rebecca than in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم در ربکا زمان سرمایه گذاری کنم تا در آشپزخانه
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم وقت خود را در ربکا صرف کنم تا در آشپزخانه

5. Marriage had transplanted Rebecca from London to Manchester.
[ترجمه ترگمان]ازدواج ربکا را از لندن به منچستر برده بود
[ترجمه گوگل]ازدواج Rebecca از لندن به منچستر پیوند خورد

6. Rebecca heaved a sigh of relief .
[ترجمه ترگمان]ربکا نفس راحتی کشید
[ترجمه گوگل]ربکا آهی کشید

7. Rebecca flew into a rage when she realized no-one had been listening to her.
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه شد که هیچ کس به او گوش نکرده است، ربکا عصبانی شد
[ترجمه گوگل]ربکا وقتی متوجه شد که هیچکس به او گوش نداده بود خشمگین شد

8. Rebecca walked a few paces behind her mum.
[ترجمه ترگمان]ربکا چند قدم عقب تر از مادرش رفت
[ترجمه گوگل]ربکا چند بار پشت مادرش راه می رفت

9. Rebecca was, without question, the most capable technician on the team.
[ترجمه ترگمان]ربکا بدون این که سوال کند، بهترین تکنیسین از روی تیم بود
[ترجمه گوگل]ربکا بدون تردید بیشترین تکنسین در تیم بود

10. When Rebecca emerged into the sunlight, it was clear that something was badly wrong.
[ترجمه ترگمان]وقتی ربکا در زیر نور خورشید ظاهر شد، واضح بود که چیزی بد است
[ترجمه گوگل]هنگامی که ربکا به نور خورشید ظاهر شد، واضح بود که چیزی به شدت اشتباه بود

11. Rebecca Davis was convicted and sentenced to life in prison.
[ترجمه ترگمان]ربکا دیویس محکوم شد و به حبس ابد محکوم شد
[ترجمه گوگل]ربکا دیویس محکوم به اعدام شد و به زندان محکوم شد

12. Rebecca Mossman was found dead in her cot in Sutton, Surrey.
[ترجمه ترگمان]ربکا Mossman در تخت او در ساتن، سوری پیدا شده بود
[ترجمه گوگل]ربکا موسمن در کابینه او در Sutton Surrey مرده است

13. Rebecca Nichol from Gloucester, 20, took the plunge and had her head shaved.
[ترجمه ترگمان]ربکا Nichol \"از\" Gloucester \"،\" بیستم \"، شیرجه زد و سرش رو تراشید\"
[ترجمه گوگل]ربکا نیکول از 20 سالگی گلاسستر، غرق شد و سرش را تراشیده بود

14. Ida Rebecca called upon modern technology to help George.
[ترجمه ترگمان]آیدا Rebecca از فن آوری نوین برای کمک به جورج استفاده کرد
[ترجمه گوگل]ایده ربکا از فناوری مدرن برای کمک به جورج دعوت کرد

15. Rebecca usually rolls in around noon.
[ترجمه ترگمان]ربکا معمولا نزدیک ظهر غلت می خورد
[ترجمه گوگل]ربکا معمولا در عرض ظهر رول می کند


کلمات دیگر: