کلمه جو
صفحه اصلی

ravening


معنی : ژیان
معانی دیگر : (با گرسنگی و ولع) در جستجوی طعمه، غارتگر، یغمائی، شکاری، غاصب، ازمند، حریص، ناشی از حرص

انگلیسی به فارسی

(با گرسنگی و ولع) در جستجوی طعمه


رجوع شود به: ravin


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: searching greedily for prey; rapacious.
اسم ( noun )
• : تعریف: rapacity; voracity.

مترادف و متضاد

ژیان (صفت)
fearful, fierce, ferocious, terrible, gruesome, dreadful, ghastly, fearsome, atrocious, ravening, frightful, horrible, predacious, hair-raising, raptorial, rapacious, spine-chilling, truculent

جملات نمونه

1. She called the media "ravening wolves".
[ترجمه ترگمان]او رسانه ها را \"گرگان حریص\" خواند
[ترجمه گوگل]او 'گرگ های جادویی' رسانه را فراخواند

2. He says the media are ravening wolves.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که رسانه ها از گرگان حریص هستند
[ترجمه گوگل]او می گوید رسانه ها گرگ ها را جذب می کنند

3. A pack of wolves went ravening about in the forest.
[ترجمه ترگمان]گروهی از گرگ ها در جنگل ravening بودند
[ترجمه گوگل]یک بسته از گرگ ها در جنگل می گریستند

4. The three ravening bolts of fury launching themselves at him now, presented an entirely more complex problem.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سه گلوله دیگر که خود را به سوی او پرتاب می کردند، مشکل پیچیده تری را ارائه دادند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر سه پیچ و تاب وحشیانه از خشم خود را به حال خود رها کرده و مشکل کاملا پیچیده ای را به وجود آورده است

5. A ravening wolf in sheep's clothing.
[ترجمه ترگمان]یک گرگ حریص در لباس گوسفند
[ترجمه گوگل]یک گرگ جادویی در لباس گوسفند

6. The salmon had already turned into a ravening wolf, eating at my innards.
[ترجمه ترگمان]ماهی قزل آلا خودش را تبدیل به یک گرگ حریص کرده بود و از قسمت من تغذیه کرده بود
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا در حال حاضر به یک گرگ باهوش تبدیل شده است، غذا خوردن در داخل بدن من است

7. The roaring lion was ravening the prey.
[ترجمه ترگمان]شیر غران، طعمه شکار بود
[ترجمه گوگل]شیر طغیان طعمه را گرفت

8. It is the ravening lion roaming the earth seeking whom it may devour.
[ترجمه ترگمان]این همان شیری حریص که در زمین پرسه می زند و در جست و جوی کسی است که ممکن است آن را بخورد
[ترجمه گوگل]این شیر شیرین است که از زمین می پرسد چه کسی آن را می خورد

9. The lion was ravening the prey.
[ترجمه ترگمان]شیر برای طعمه گرسنه بود
[ترجمه گوگل]شیر چنگ زده بود

10. A pack of wolves ravening about in the forest.
[ترجمه ترگمان]گروهی از گرگ ها در جنگل هستند
[ترجمه گوگل]یک بسته از گرگ هایی که در جنگل میبینند

11. They gaped upon me with their mouths a ravening and a roaring lion.
[ترجمه ترگمان]با دهان باز با دهان باز با دهان باز به من خیره شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها با من و دهانم زخمی شده بودند، یک شیرین و شیرین

12. The ravening monsters that would burn the world to a cinder just to watch it burn.
[ترجمه ترگمان]هیولاهای حریص که دنیا را به خاکستر تبدیل می کنند، فقط تا سوختن آن را تماشا کنند
[ترجمه گوگل]هیولا جادویی که جهان را به یک سیندرت می کشد فقط برای تماشای آن سوختگی

13. She said that she was tired of being pursued by ravening journalists.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که از اینکه از سوی روزنامه نگاران حریص مورد تعقیب قرار گرفته است، خسته شده است
[ترجمه گوگل]او گفت که او از خبرنگاران محترم پیروی می کند

14. Man then will be without an enemy among men and without fear of ravening beasts.
[ترجمه ترگمان]در آن صورت انسان بدون ترس و بیم از جانوران حریص خواهد بود
[ترجمه گوگل]پس از آن مرد بدون دشمن در میان مردان و بدون ترس از جانوران پرورش خواهد یافت

15. The delicious smell was twisting his simple mind into knots of ravening hunger.
[ترجمه ترگمان]بوی مطبوع او ذهن ساده لوحانه خود را به دسته های گرسنگی حریص می پیچید
[ترجمه گوگل]بوی خوشمزه ذهن ساده خود را به گره های گرسنگی پیچیده تبدیل می کند


کلمات دیگر: