1. She called the media "ravening wolves".
[ترجمه ترگمان]او رسانه ها را \"گرگان حریص\" خواند
[ترجمه گوگل]او 'گرگ های جادویی' رسانه را فراخواند
2. He says the media are ravening wolves.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که رسانه ها از گرگان حریص هستند
[ترجمه گوگل]او می گوید رسانه ها گرگ ها را جذب می کنند
3. A pack of wolves went ravening about in the forest.
[ترجمه ترگمان]گروهی از گرگ ها در جنگل ravening بودند
[ترجمه گوگل]یک بسته از گرگ ها در جنگل می گریستند
4. The three ravening bolts of fury launching themselves at him now, presented an entirely more complex problem.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سه گلوله دیگر که خود را به سوی او پرتاب می کردند، مشکل پیچیده تری را ارائه دادند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر سه پیچ و تاب وحشیانه از خشم خود را به حال خود رها کرده و مشکل کاملا پیچیده ای را به وجود آورده است
5. A ravening wolf in sheep's clothing.
[ترجمه ترگمان]یک گرگ حریص در لباس گوسفند
[ترجمه گوگل]یک گرگ جادویی در لباس گوسفند
6. The salmon had already turned into a ravening wolf, eating at my innards.
[ترجمه ترگمان]ماهی قزل آلا خودش را تبدیل به یک گرگ حریص کرده بود و از قسمت من تغذیه کرده بود
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا در حال حاضر به یک گرگ باهوش تبدیل شده است، غذا خوردن در داخل بدن من است
7. The roaring lion was ravening the prey.
[ترجمه ترگمان]شیر غران، طعمه شکار بود
[ترجمه گوگل]شیر طغیان طعمه را گرفت
8. It is the ravening lion roaming the earth seeking whom it may devour.
[ترجمه ترگمان]این همان شیری حریص که در زمین پرسه می زند و در جست و جوی کسی است که ممکن است آن را بخورد
[ترجمه گوگل]این شیر شیرین است که از زمین می پرسد چه کسی آن را می خورد
9. The lion was ravening the prey.
[ترجمه ترگمان]شیر برای طعمه گرسنه بود
[ترجمه گوگل]شیر چنگ زده بود
10. A pack of wolves ravening about in the forest.
[ترجمه ترگمان]گروهی از گرگ ها در جنگل هستند
[ترجمه گوگل]یک بسته از گرگ هایی که در جنگل میبینند
11. They gaped upon me with their mouths a ravening and a roaring lion.
[ترجمه ترگمان]با دهان باز با دهان باز با دهان باز به من خیره شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها با من و دهانم زخمی شده بودند، یک شیرین و شیرین
12. The ravening monsters that would burn the world to a cinder just to watch it burn.
[ترجمه ترگمان]هیولاهای حریص که دنیا را به خاکستر تبدیل می کنند، فقط تا سوختن آن را تماشا کنند
[ترجمه گوگل]هیولا جادویی که جهان را به یک سیندرت می کشد فقط برای تماشای آن سوختگی
13. She said that she was tired of being pursued by ravening journalists.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که از اینکه از سوی روزنامه نگاران حریص مورد تعقیب قرار گرفته است، خسته شده است
[ترجمه گوگل]او گفت که او از خبرنگاران محترم پیروی می کند
14. Man then will be without an enemy among men and without fear of ravening beasts.
[ترجمه ترگمان]در آن صورت انسان بدون ترس و بیم از جانوران حریص خواهد بود
[ترجمه گوگل]پس از آن مرد بدون دشمن در میان مردان و بدون ترس از جانوران پرورش خواهد یافت
15. The delicious smell was twisting his simple mind into knots of ravening hunger.
[ترجمه ترگمان]بوی مطبوع او ذهن ساده لوحانه خود را به دسته های گرسنگی حریص می پیچید
[ترجمه گوگل]بوی خوشمزه ذهن ساده خود را به گره های گرسنگی پیچیده تبدیل می کند