کلمه جو
صفحه اصلی

recommendation


معنی : توصیه، نظریه، نامه پیشنهاد
معانی دیگر : سپارش، سفارش، (برای انجام کاری ) معرفی، پیشنهاد، توصیه نامه، معرفینامه، سپارش نامه

انگلیسی به فارسی

توصیه، نامه پیشنهاد، نظریه


پیشنهاد، توصیه، معرفی (برای انجام کاری )، نظریه، سفارش


توصیه نامه، معرفینامه


صلاحدید، اندرز، پند


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: something that recommends, such as a favorable letter or verbal praise.
مشابه: testimonial

(2) تعریف: the act or process of recommending.
مترادف: counseling, urging
مشابه: proposal, suggestion

• endorsement, approval; letter of reference; suggestion, advice
a recommendation is advice about the best thing to do.
if you make a recommendation, you suggest that someone should have something or use something, because it is good or useful.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پیشنهاد
[برق و الکترونیک] پیشنهاد، توصیه
[ریاضیات] مشخصه ای

مترادف و متضاد

توصیه (اسم)
commendation, recommendation

نظریه (اسم)
view, opinion, viewpoint, notion, point of view, recommendation, outlook, look-out, theory

نامه پیشنهاد (اسم)
recommendation

advice, approval


Synonyms: advocacy, approbation, blessing, certificate, character reference, charge, commendation, counsel, direction, endorsement, esteem, eulogy, favorable mention, good word, guidance, injunction, instruction, judgment, letter of support, order, pass, plug, praise, proposal, proposition, reference, sanction, steer, suggestion, support, testimonial, tip, tribute, two cents’ worth, urging


Antonyms: condemnation, disapproval, discouragement


جملات نمونه

a letter of recommendation

توصیه‌نامه


we received his recommendation yesterday.

دیروز توصیه نامه‌ی او را دریافت کردیم.


1. his recommendation was adopted by the committee
پیشنهاد او مورد تصویب شورا قرار گرفت.

2. a favorable recommendation
توصیه ی موافقت آمیز

3. letter of recommendation
توصیه نامه

4. a letter of recommendation
توصیه نامه

5. the letter of recommendation i have been requested to write
توصیه نامه ای که از من درخواست شده است بنویسم

6. we received his recommendation yesterday
دیروز توصیه نامه ی او را دریافت کردیم.

7. i bought this house on jahangir's recommendation
بنا به توصیه ی جهانگیر این خانه را خریدم.

8. he got this job on the strength of your recommendation
آن شغل را به خاطر توصیه ی شما بدست آورد.

9. The government has agreed to implement the recommendation in the report.
[ترجمه ترگمان]دولت موافقت کرده است که این توصیه ها را در این گزارش اجرا کند
[ترجمه گوگل]دولت موافقت کرده است که این توصیه را در گزارش ارائه دهد

10. We will review the case and make a recommendation to the client.
[ترجمه ترگمان]ما این پرونده را بررسی خواهیم کرد و یک توصیه برای مشتری ایجاد خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما پرونده را بررسی خواهیم کرد و توصیه به مشتری می کنیم

11. The new housekeeper came on the highest recommendation.
[ترجمه ترگمان]خدمتکار جدید به بالاترین پیشنهاد رسید
[ترجمه گوگل]خانه دار جدید جدیدترین پیشنهاد را دریافت کرد

12. The decision was made on the recommendation of the Interior Minister.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم براساس توصیه وزیر کشور صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]این تصمیم بر اساس توصیه وزیر کشور ساخته شد

13. Try to get letters of recommendation from bosses and colleagues.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید از bosses و همکاران خود نامه دریافت کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید توصیه نامه ای را از کارفرمایان و همکاران دریافت کنید

14. We are making no recommendation that children should use Standard English.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ توصیه نمی کنیم که بچه ها باید از زبان انگلیسی استاندارد استفاده کنند
[ترجمه گوگل]ما توصیه نمی کنیم که کودکان از استاندارد انگلیسی استفاده کنند

15. The company gave her a glowing recommendation.
[ترجمه ترگمان]شرکت پیشنهاد درخشانی به او داد
[ترجمه گوگل]این شرکت یک توصیه درخشان داشت

16. The UN Security Council endorsed the recommendation submitted by the Secretary General.
[ترجمه ترگمان]شورای امنیت سازمان ملل توصیه ارایه شده توسط دبیر کل را تایید کرد
[ترجمه گوگل]شورای امنیت سازمان ملل این پیشنهاد را که توسط دبیرکل ارائه شده است، تایید کرد

17. The cheapness of coach travel is its only recommendation.
[ترجمه ترگمان]ارزانی مسافرت، تنها توصیه آن است
[ترجمه گوگل]ارزان بودن سفرهای مربی تنها توصیه آن است

18. It's best to find a builder through personal recommendation.
[ترجمه ترگمان]بهتر است یک سازنده از طریق توصیه شخصی پیدا کنید
[ترجمه گوگل]بهتر است یک سازنده را از طریق توصیه شخصی پیدا کنید

I bought this house on Jahangir's recommendation.

بنا به توصیه‌ی جهانگیر این خانه را خریدم.


پیشنهاد کاربران

راهنمایی

توصیه

Recommendation یعنی پیشنهاد
It means suggestion
: )

پیشنهاد_ توصیه نامه


کلمات دیگر: