1. Your recalcitrance obliges firmness on my part.
[ترجمه ترگمان]recalcitrance، ثبات و استحکام شما را به من تحمیل می کند
[ترجمه گوگل]احتیاج به تسلیم شدن من است
2. At first he showed some energy, but as recalcitrance persisted on both sides this quickly exhausted itself.
[ترجمه ترگمان]ابتدا مقداری انرژی به او نشان داد، اما چون recalcitrance در هر دو طرف پافشاری کرد، این کار به سرعت خود را خسته کرد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، او انرژی کمی نشان داد، اما همانطور که متواضعانه در هر دو طرف همچنان ادامه داشت، این امر به سرعت خود را خسته کرد
3. For all companies' general recalcitrance, there is evidence that businesses in some narrow fields are adapting to the new environment.
[ترجمه ترگمان]برای همه شرکت ها، شواهدی وجود دارد که کسب و کارها در برخی زمینه های محدود با محیط جدید تطبیق دارند
[ترجمه گوگل]برای کلیه لغو کلیه شرکت ها، شواهدی وجود دارد که کسب و کارها در برخی مواقع محدود به محیط جدید سازگار هستند
4. This finding, however, may not represent recalcitrance on the part of orthopaedic surgeons to embrace change.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یافته ممکن است نماینده recalcitrance در بخشی از جراحان ارتوپدی باشد که این تغییر را بپذیرند
[ترجمه گوگل]با این حال، این یافته ممکن است از جراحان ارتوپدی برای تغییر در نظر گرفته نشود
5. Your recalcitrance obliges firmness on me.
[ترجمه ترگمان] recalcitrance، ثبات و ثبات رو به من تحمیل می کنه
[ترجمه گوگل]احترام شما به من سختی می بخشد
6. I would add here that America's recalcitrance relative to the rest of the rich world reflects two things about the United States.
[ترجمه ترگمان]من اینجا اضافه می کنم که recalcitrance های آمریکا نسبت به بقیه جهان غنی نشان دهنده دو چیز در مورد ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]من این را اضافه می کنم که عزت امریکا نسبت به بقیه جهان غنی، دو چیز را در مورد ایالات متحده نشان می دهد
7. Though they did not repeat Mr Bergsten's criticism of Chinese "recalcitrance", they said that "without a strong G the G20 will disappoint".
[ترجمه ترگمان]اگر چه آن ها انتقاد آقای Bergsten از \"recalcitrance\" چینی را تکرار نکردند، آن ها گفتند که \" بدون یک جی قدرتمند، گروه ۲۰ ناامید خواهد شد \"
[ترجمه گوگل]گرچه انتقاد آقای Bergsten از 'سرخوردگی' چین تکرار نشد، آنها گفتند: 'بدون G قوی G20 ناامید خواهد شد '
8. Unusually, his account of Tevez's recalcitrance was volunteered to the press without prompting.
[ترجمه ترگمان]Unusually، حساب او از recalcitrance Tevez بدون اشاره به مطبوعات داوطلب شده بود
[ترجمه گوگل]به طرز غیرعادی، حساب او از تجدید نظر تئوز به مطبوعات داوطلبانه و بدون تشویق شد
9. They cited new data highlighting the company's recalcitrance in correcting dangerous conditions.
[ترجمه ترگمان]آن ها به داده های جدید اشاره کردند که the شرکت را در تصحیح شرایط خطرناک برجسته می کند
[ترجمه گوگل]آنها اطلاعات جدیدی را مبنی بر این که شرکت در اصلاح شرایط خطرناک برجسته شده است، بیان کرد
10. Gates found their recalcitrance equally frustrating.
[ترجمه ترگمان](گیتس)هم به همان اندازه نا امید کننده بود
[ترجمه گوگل]گیتس مجذوب خود را به همان اندازه ناامید کننده
11. They chastise Mr Netanyahu for his recalcitrance.
[ترجمه ترگمان]آن ها آقای نتانیاهو را به خاطر recalcitrance محکوم می کنند
[ترجمه گوگل]آنها آقای نتانیاهو را به خاطر تجدید نظر خود سرزنش می کنند
12. Mindful, perhaps, of the events of 1801 and 182 he feared aristocratic recalcitrance more than a peasant rebellion.
[ترجمه ترگمان]شاید با توجه به حوادث سال ۱۸۰۱ و ۱۸۲ او از recalcitrance اشراف بیشتر از شورش دهقانان بیمناک بود
[ترجمه گوگل]شاید از وقایع سالهای 1801 و 182 به خاطر داشته باشید، او بیشتر از یک شورش دهقانی متاثر بود
13. Second, and more important, even nobles who were determined to be recalcitrant expressed their recalcitrance in many different ways.
[ترجمه ترگمان]دوم، و مهم تر از آن، حتی نجیب زادگان که مصمم بودند سرکش باشند، recalcitrance خود را به طرق مختلف ابراز داشتند
[ترجمه گوگل]دوم، و مهمتر از همه، حتی اشخاصی که مصمم به سرخوردگی بودند، به روش های مختلفی از خود بی خبر بودند