کلمه جو
صفحه اصلی

rateable


معنی : مشمول مالیات، قابل تقویم، نرخ بردار
معانی دیگر : رجوع شود به: ratable، ratable مشمول مالیات، نر  بردار

انگلیسی به فارسی

( ratable ) مشمول مالیات، قابل تقویم، نرخ بردار


قابل پرداخت است، مشمول مالیات، قابل تقویم، نرخ بردار


انگلیسی به انگلیسی

• can be rated, estimable, can be evaluated, can be assessed; liable to taxation, taxable

مترادف و متضاد

مشمول مالیات (صفت)
ratable, taxable, rateable

قابل تقویم (صفت)
ratable, rateable

نرخ بردار (صفت)
ratable, rateable

جملات نمونه

1. What's the rateable value of this shop?
[ترجمه ترگمان]ارزش این فروشگاه چیه؟
[ترجمه گوگل]ارزش قابل اعتباری این فروشگاه چیست؟

2. Annual rate bills are calculated by reference to rateable values and the rate multiplier.
[ترجمه ترگمان]لوایح نرخ سالانه با توجه به مقادیر rateable و ضریب rate محاسبه می شوند
[ترجمه گوگل]صورتحساب نرخ سالانه با توجه به ارزش های قابل پرداخت و ضریب نرخ می باشد

3. The tax base, or rateable value, is the net annual value of the property occupied.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر مبنای مالیات، یا ارزش rateable، ارزش خالص سالانه دارایی اشغال شده است
[ترجمه گوگل]پایه مالیات یا ارزش قابل پرداخت، ارزش سالیانه خالص اموال اشغال شده است

4. The amount each business pays is the rateable value multiplied by the rate poundage.
[ترجمه ترگمان]مقدار هر کسب وکار ارزش rateable است که با نرخ poundage ضرب می شود
[ترجمه گوگل]مقدار هر کسب و کار پرداخت شده است ارزش قابل قبول ضرب در poundage نرخ

5. Draft rating valuation lists showing the new rateable values for million businesses will be available from town halls from January
[ترجمه ترگمان]لیستی از لیست های ارزیابی درجه بندی نشان می دهد که ارزش های rateable برای میلیونها کسب وکار از ژانویه تا ژانویه در سالن های شهر در دسترس خواهند بود
[ترجمه گوگل]فهرست ارزیابی پیش نویس ارقام نشان داده که مقادیر قابل ارزیابی جدید برای میلیون ها شرکت در ماه ژانویه در سالن های شهر در دسترس خواهند بود

6. They live in what was formerly a low rateable value area.
[ترجمه ترگمان]آن ها در جایی زندگی می کنند که سابقا یک مقدار کم قیمت بود
[ترجمه گوگل]آنها در آنچه که قبلا یک منطقه ارزشمندی پرداخت شده بود زندگی می کنند

7. A subsidiary problem was a reluctance to raise rateable values, the basis of the property tax, in line with market prices.
[ترجمه ترگمان]یک مشکل فرعی بی میلی برای افزایش ارزش های rateable، اساس مالیات بر دارایی، در راستای قیمت های بازار بود
[ترجمه گوگل]یک مشکل متضاد، بی اعتنایی به افزایش ارزش های قابل پرداخت، اساس مالیات بر دارایی، با قیمت های بازار بود

8. The new rateable values will be based on current annual rents.
[ترجمه ترگمان]ارزش افزوده جدید براساس اجاره سالانه فعلی خواهد بود
[ترجمه گوگل]ارزش های قابل پرداخت جدید براساس تخفیف سالانه فعلی خواهد بود

9. The UK government currently views fibre-optic cable as a "rateable asset", lumping it in with other commercial property as something with value that businesses should pay tax on.
[ترجمه ترگمان]دولت بریتانیا در حال حاضر کابل فیبر نوری را به عنوان یک \"دارایی rateable\" در نظر می گیرد و آن را با سایر اموال تجاری به عنوان چیزی با ارزشی که تجارت ها باید به آن ها مالیات بپردازند، تقسیم می کند
[ترجمه گوگل]دولت بریتانیا در حال حاضر کابل فیبر نوری را بهعنوان یک دارایی قابل قبول مشاهده میکند و آن را با سایر ملک تجاری به عنوان چیزی با ارزش که شرکتها باید مالیات پرداخت کنند، متوقف کنند

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. The rate is then expressed as a poundage on the rateable value.
[ترجمه ترگمان]این نرخ سپس به عنوان a بر روی ارزش rateable بیان می شود
[ترجمه گوگل]نرخ پس از آن به عنوان یک پوند در ارزش قابل پرداخت بیان می شود

12. Small households that don't use much water but occupy homes with high rateable values could be much better off.
[ترجمه ترگمان]خانواده های کوچک که از آب زیاد استفاده نمی کنند اما خانه های با مقادیر بالا را اشغال می کنند، می توانند بسیار بهتر باشند
[ترجمه گوگل]خانواده های کوچک که از آب زیادی استفاده نمی کنند اما خانه هایی با ارزش های قابل قبول را اشغال می کنند می توانند بسیار بهتر از آن باشند

13. Households are to be divided into two strata, according to rateable value.
[ترجمه ترگمان]براساس مقدار rateable، Households به دو لایه تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]خانوارها باید با توجه به ارزش قابل پرداخت، به دو طبقه تقسیم شوند

14. However, the Tribunal would not determine at this stage that the contractor's test was the only test for ascertaining rateable value.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دادگاه در این مرحله تعیین نمی کرد که تست پیمان کار تنها تست برای تعیین مقدار rateable است
[ترجمه گوگل]با این وجود، دادگاه در این مرحله تعیین نمی کند که آزمون پیمانکار تنها آزمون برای تعیین ارزش قابل پرداخت است

15. The expression must be understood as extending at least to the ways in which rateable value had been employed for Government rent purposes.
[ترجمه ترگمان]بیان باید به گونه ای قابل درک باشد که حداقل به روش هایی که در آن ارزش rateable برای اهداف اجاره دولتی به کار گرفته شده است، کشیده شود
[ترجمه گوگل]این عبارت باید به معنای گسترش حداقل به راههایی باشد که ارزش قابل پرداخت برای اهداف اجاره دولتی مورد استفاده قرار گرفته است


کلمات دیگر: