کلمه جو
صفحه اصلی

talisman


معنی : طلسم، جادو، تعویذ، جادوگرانه
معانی دیگر : لام چه، چشم آرو

انگلیسی به فارسی

طلسم، تعویذ، جادو، جادوگرانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: talismans
مشتقات: talismanic (adj.)
(1) تعریف: an object, often worn or carried as an ornament, that is believed to protect, or give one supernatural powers.
مشابه: amulet, charm

- She believed in the power of her talisman and never removed it from around her neck.
[ترجمه ترگمان] او به قدرت طلسم او ایمان داشت و هرگز آن را از دور گردنش باز نکرد
[ترجمه گوگل] او اعتقاد به قدرت طلسم او بود و هرگز آن را از گردن او برداشت

(2) تعریف: anything that is believed to confer good luck or magically increase one's powers; charm.
مشابه: amulet, charm

• object that is believed to bring good luck or avert evil, charm, amulet
a talisman is an object which you believe has magic powers to protect you or bring you good luck; a formal word.

مترادف و متضاد

Synonyms: fetish, good-luck piece, juju, lucky piece, phylactery, rabbit’s foot


charm


طلسم (اسم)
bewitchment, mumbo jumbo, amulet, talisman, spell, fetish, mascot, charm, incantation, cantrip, juju, joss, obeah, phylactery

جادو (اسم)
conjuration, weird, talisman, spell, magic, enchantment, glamor, witchery, black magic, incantation, wizard, thaumaturgy, theurgy

تعویذ (اسم)
talisman, phylactery

جادوگرانه (اسم)
talisman

جملات نمونه

1. It would become a magic talisman.
[ترجمه ترگمان]طلسم جادوگری خواهد شد
[ترجمه گوگل]این تبدیل به یک طلسم سحر آمیز می شود

2. If Alvin carried the card as a talisman, it worked.
[ترجمه ترگمان]اگر الو ین کارت را به عنوان طلسم حمل می کرد، جواب داد
[ترجمه گوگل]اگر آلوین این کارت را به عنوان یک طلسم انجام داد، کار می کرد

3. No mere textual reading or logical talisman can solve the dilemma.
[ترجمه ترگمان]نه مطالعه متنی ساده یا متنی منطقی می تواند این معضل را حل کند
[ترجمه گوگل]تنها خواندن متنی یا طلسم منطقی نمیتواند معضل را حل کند

4. Perhaps as curios, perhaps as a talisman he could use in some conspiracy against the King.
[ترجمه ترگمان]شاید به عنوان عتیقه، شاید به عنوان یه طلسم که بتونه تو یه توطئه علیه پادشاه ازش استفاده کنه
[ترجمه گوگل]شاید به عنوان افسون، شاید به عنوان یک طلسم، او می تواند در برخی از توطئه علیه پادشاه استفاده کند

5. An SOS talisman is obtainable at many chemists.
[ترجمه ترگمان]یک طلسم شورای انتخاب قضایی در بسیاری از شیمیدان ها قابل دستیابی است
[ترجمه گوگل]طلسم SOS در بسیاری از شیمیدانان قابل دسترس است

6. The watch was his talisman against street snatchers.
[ترجمه ترگمان]این ساعت، طلسم his در برابر snatchers خیابانی بود
[ترجمه گوگل]این تماشاگر روحش شاد بود

7. The talisman grins from its loping position on my bookshelf.
[ترجمه ترگمان]طلسم از جای loping روی قفسه کتاب من باز می شود
[ترجمه گوگل]طلسم از موضع لفظش در قفسه کتابم می ترسد

8. He clung to the thought as to a talisman, or a reliquary of supernatural power.
[ترجمه ترگمان]او به این فکر بود که طلسم یا reliquary قدرت مافوق طبیعی است
[ترجمه گوگل]او به این اندیشه به عنوان یک طلسم یا سر و صدا از قدرت فراطبیعی چسبیده است

9. Talisman then turned his attention to Congress.
[ترجمه ترگمان]سپس Talisman توجه خود را به کنگره معطوف کرد
[ترجمه گوگل]سپس طلسم، توجه خود را به کنگره جلب کرد

10. Work was the magic talisman of the lonely and desperate and it was only when she was working that she felt real.
[ترجمه ترگمان]کار، طلسم سحر و جادو تنها وقتی بود که داشت روی آن کار می کرد که او واقعی بود
[ترجمه گوگل]کار طلسم سحر و جادو تنها و ناامید بود و تنها زمانی بود که او در حال کار بود که او احساس واقعی

11. A liquid talisman against a new brand of contagion.
[ترجمه ترگمان]یه طلسم مایع در برابر یه نوع جدید بیماری
[ترجمه گوگل]طلسم مایع در برابر یک مارک جدید مضر

12. Next to this talisman above my desk is another.
[ترجمه ترگمان] کنار این طلسم بالای میزم، یکی دیگه هست
[ترجمه گوگل]کنار این طلسم بیش از میز من، دیگری است

13. Talisman : The tailisman who can drive the entireteam forward.
[ترجمه ترگمان]Talisman: The که می توانند the را به جلو برانند
[ترجمه گوگل]Talisman خلسه ای که می تواند کل کل را به جلو ببرد

14. Beauty is sometimes a most powerful talisman.
[ترجمه ترگمان]زیبایی بعضی اوقات یک طلسم قدرتمند است
[ترجمه گوگل]زیبایی گاهی اوقات قوی ترین طلسم است

15. Dress was the one unfailling talisman and charm used for keeping all things in their places.
[ترجمه ترگمان]لباس یکی از طلسم و افسون بود که همه چیز را در جای خود نگه می داشت
[ترجمه گوگل]لباس یک طلسم نافله و جذابیت برای نگه داشتن همه چیز در مکان های خود بود

پیشنهاد کاربران

چشم نظر

دعا

جادو ، طلسم


کلمات دیگر: