1. their job is to reclaim land from the marshes along the river
کار آنها بازگیری زمین از باتلاق های کنار رودخانه است.
2. You may be entitled to reclaim some tax.
[ترجمه ترگمان]ممکن است حق داشته باشید که برخی مالیات را اصلاح کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است حق دریافت برخی از مالیات را داشته باشید
3. You'll be able to reclaim the tax on all equipment that you buy.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با تمام وسایلی که بخرید، مالیات را پس بگیرید
[ترجمه گوگل]شما قادر خواهید بود که مالیات بر تمام تجهیزاتی را که خریداری می کنید، دریافت کنید
4. In 198 they got the right to reclaim South African citizenship.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ آن ها حق دارند شهروندی آفریقای جنوبی را بگیرند
[ترجمه گوگل]در سال 198 آنها حق دارند شهروندی آفریقای جنوبی را بازگردانند
5. I have tried to reclaim my money without success.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم پولم را بدون موفقیت پس بگیرم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم پولم را بدون موفقیت به دست بیاورم
6. You can reclaim old boards and use them as shelves.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تخته قدیمی را پس بگیرید و از آن ها به عنوان قفسه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید تخته های قدیمی را اصلاح کنید و از قفسه ها استفاده کنید
7. I want to reclaim the championship that I lost in 199
[ترجمه ترگمان]من می خواهم این مسابقات قهرمانی را که در ۱۹۹ مورد از دست دادم را دوباره بگیرم
[ترجمه گوگل]من می خواهم قهرمانی را که من در سال 199 از دست دادم، بازگردانم
8. Their daily work is to reclaim rubber from old tyres.
[ترجمه ترگمان]کار روزانه آن ها اصلاح لاستیک از لاستیک کهنه است
[ترجمه گوگل]کار روزانه آنها بازسازی لاستیک از لاستیک های قدیمی است
9. The new project will reclaim the land from the sea.
[ترجمه ترگمان]پروژه جدید، زمین را از دریا بازپس خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]این پروژه جدید زمین را از دریا خواهد گرفت
10. The organization is trying to reclaim desert land for farming.
[ترجمه ترگمان]این سازمان می کوشد تا زمین های بیابانی را برای کشاورزی احیا کند
[ترجمه گوگل]این سازمان تلاش می کند تا زمین های بیابانی را برای کشاورزی به ارمغان بیاورد
11. They reduced their chemical intake because they now reclaim the metals.
[ترجمه ترگمان]آن ها جذب شیمیایی خود را کاهش دادند، زیرا آن ها اکنون فلزات را بازپس گرفته اند
[ترجمه گوگل]آنها مصرف مواد شیمیایی خود را کاهش دادند زیرا اکنون فلزات را احیا می کنند
12. No wonder male chauvinists want to reclaim the sole right to do so.
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که مردان chauvinists می خواهند حق انتخاب را به عهده بگیرند
[ترجمه گوگل]تعجبی ندارد که شووینیست های مردمی خواستار حق داشتن این حق باشند
13. Nature can reclaim an entire farm in 14 years and leave nothing behind but the masonry.
[ترجمه ترگمان]طبیعت می تواند کل یک مزرعه را در ۱۴ سال دوباره احیا کند و هیچ چیزی جز سنگ باقی نگذارد
[ترجمه گوگل]طبیعت می تواند یک مزرعه کامل را در 14 سال احیا کند و چیزی را پشت سر بگذارد اما سنگ تراشی
14. We can then reclaim the income tax you - or your spouse - have paid already.
[ترجمه ترگمان]سپس می توانیم مالیات بر درآمد شما یا همسرتان را که قبلا پرداخت کرده اید را اصلاح کنیم
[ترجمه گوگل]پس از آن شما می توانید مالیات بر درآمد خود را - یا همسر خود - قبلا پرداخت کرده اید
15. The Inland Revenue permits us to reclaim tax and pay dividends gross.
[ترجمه ترگمان]درآمد داخلی به ما اجازه می دهد تا مالیات را بازپس بگیریم و سود سهام را ناخالص کنیم
[ترجمه گوگل]درآمد داخلی ما را مجبور می کند تا مالیات را بازپرداخت و سود ناخالص را پرداخت کند