1. the tassel on the cap of a university professor
منگوله ی کلاه استاد دانشگاه
2. The corn has begun to tassel.
[ترجمه ترگمان]ذرت شروع به منگوله زدن می کند
[ترجمه گوگل]ذرت شروع به پرورش داده است
3. The scientists were Jerry Merryman, James Van Tassel and Jack Kilby.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان جری Merryman، جیمز وان tassel و جک کیلبی بودند
[ترجمه گوگل]دانشمندان جری مریمان، جیمز ون تسل و جک کیلبی بودند
4. Results The Maize tassel saponin could reduce the hyperglycaemia caused by alloxan and adrenaline.
[ترجمه ترگمان]نتایج حاصل از ذرت (ذرت)می تواند the ناشی از آدرنالین و آدرنالین را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نتایج: ساپونین کاسنی ذرت می تواند باعث افزایش هیپرگلیسمی ناشی از آلوکسان و آدرنالین شود
5. There are no significant difference about internal of tassel and ear at the same differentiation phase.
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوت قابل توجهی در مورد وضعیت داخلی of و گوش در همان فاز تمایز وجود ندارد
[ترجمه گوگل]تفاوت در بین درختان پرتقال و گوش در مرحله مشابه تفاوت وجود دارد
6. Is the high central section of blue Suzhou tassel school shift Class several?
[ترجمه ترگمان]آیا بخش مرکزی بالای Suzhou آبی tassel کلاس چند است؟
[ترجمه گوگل]آیا بخش مرکزی بالا از آبی سوژو شاخه مدرسه تغییر کلاس چند؟
7. In summer tassel, Luan tree, acacia, Hystrix real, Weigela flowers, rose, red flowering continuously Hundred Days.
[ترجمه ترگمان]در فصل تابستان، درخت luan، اقاقیا، اقاقیا، Hystrix، real، گل سرخ، گل سرخ، به طور پیوسته در صد روز اوج می گرفت
[ترجمه گوگل]در تابستان خرس، درخت Luan، آکاسیا، Hystrix واقعی، گل Weigela، گل رز، گل قرمز به طور مداوم صد روز
8. Single straight sword with sheath and tassel, enchanting price, for beginners and collectors.
[ترجمه ترگمان]یک شمشیر مستقیم با غلاف و منگوله، قیمت مسحور کننده، برای مبتدیان و مجموعه داران
[ترجمه گوگل]شمشیر مستقیما با غلاف و قیچی، قیمت جادویی برای مبتدیان و کلکتورها
9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
10. The blue silk mortar board she wore was edged in gold lace with a gold bullion button and tassel.
[ترجمه ترگمان]آن تخته mortar آبی که به تن داشت با یک توری طلا، با یک مدال طلا و منگوله طلایی رنگ حاشیه دوزی شده بود
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره ملات ابریشمی ابریشمی که در آن قرار گرفته بود، با تسمه طلا و تسمه طلا به توری طلا متصل شد
11. He was wearing a very attractive pair of black tassel loafers.
[ترجمه ترگمان]یک جفت کفش پاشنه بلند مشکی به تن داشت
[ترجمه گوگل]او یک جفت بسیار جذاب از کتک زدن بچه گربه را پوشید
12. They wanted her in plain view with a gold tassel and words coming out of her mouth.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را با یک کلاه طلایی و کلمات طلایی می خواستند که از دهانش بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند او را با دقت طلای طلایی و کلمات از دهان خود می دیدند
13. There was even displayed a velvet cap with a tassel.
[ترجمه ترگمان]حتی یک کلاه مخملی با منگوله نیز به نمایش گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]حتی یک کلاه مخملی با یک پرچم نشان داده شد
14. She pushed the headrest back up; she pulled the tassel.
[ترجمه ترگمان]لم داد و لم داد و tassel را کشید
[ترجمه گوگل]او پشت سرش را بالا برد؛ او کاسه ای را کشید
15. To salute the advent of intellectual economy, must not pluvial silken tassel.
[ترجمه ترگمان]برای ادای احترام به ظهور اقتصاد فکری، نباید tassel ابریشمی به دست آورد
[ترجمه گوگل]برای ظهور اقتصاد فکری، نباید از زردچوبه پرتقال استفاده کرد