فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: recites, reciting, recited
• (1) تعریف: to repeat the text of, esp. from memory and in public.
• مشابه: declaim, deliver, orate, perform, quote, rehearse, repeat, say
- The President recited a passage from Lincoln's Gettysburg Address.
[ترجمه Amir] - رئیس جمهور قسمتی از آدرس لینکلن در گتیسبورگ را قرائت کرد.
[ترجمه ترگمان] رئیس جمهور از سخنرانی لینکلن نقل قول کرد
[ترجمه گوگل] رئیس جمهور یک عبارتی از آدرس گیتسبرگ لینکلن را خواند
- Each child was asked to recite the poem that he or she had written.
[ترجمه آرش] از هر کودک خواسته شد تا شعری را که نوشته بودند را بخوانند
[ترجمه فهیم] از هر کودک خواستند شعری که نوشته است را بخواند
[ترجمه Yalda] از هر کودک خواسته شد شعری را که سروده است بخواند
[ترجمه ترگمان] از هر کودک خواسته شد تا شعری را که نوشته بود ازبر بخواند
[ترجمه گوگل] هر کودک خواسته شد شعر را که او نوشته بود، بخواند
• (2) تعریف: to list, esp. verbally and from memory; enumerate.
• مترادف: detail, enumerate, number
• مشابه: delineate, itemize, list, numerate, particularize, recapitulate, recount, reel off, rehearse, report, specify
- She recited the names of the British monarchs beginning with Richard I.
[ترجمه فهیم] او نامهای پادشاهان بریتانیا که با ریچارد اول شروع میشد را برشمرد
[ترجمه ترگمان] او نام پادشاهان بریتانیا را با ریچارد سوم شروع کرد
[ترجمه گوگل] او نامهای پادشاهان بریتانیایی را از ریچارد اول شروع کرد
- His father recited all the reasons that he should remain in law school.
[ترجمه ترگمان] پدرش تمام دلایلی را که باید در مدرسه باقی بماند می خواند
[ترجمه گوگل] پدرش تمام دلایلی را که او باید در مدرسه حقوقی باقی بگذارد، خوانده است
• (3) تعریف: to describe or relate information concerning, usu. from memory; recount.
• مشابه: convey, impart, narrate, recount, relate, relay, repeat
- The governess asked the child to recite her lesson.
[ترجمه ترگمان] معلمه از کودک خواهش کرد درسش را ازبر کند
[ترجمه گوگل] فرماندار خواست کودک خواندن درسش را بدهد
- They sat happily reciting their escapades during their days at boarding school.
[ترجمه ترگمان] آن ها با خوشحالی و شادی می نشستند و escapades خود را در دوران مدرسه شبانه روزی می گذراندند
[ترجمه گوگل] آنها در طول روزهای خود در مدرسه شبانه روزی با خوشحالی از فرارهای خود می خواندند
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: reciter (n.)
• (1) تعریف: to deliver text orally from memory.
• مشابه: declaim, orate, perform, rehearse, speak
• (2) تعریف: to perform the oral recall of prepared lessons, as in a classroom.
• مشابه: answer, narrate, perform, speak