1. quinine is a specific for malaria
کنین داروی ویژه ی (درمان) مالاریا است.
2. quinine is the cure for malaria
کنین داروی مالاریا است.
3. intolerance to quinine
حساسیت نسبت به کنین
4. feverish patients were dosed with quinine
به بیماران تب دار کنین می دادند.
5. Feverish patients were dosed with quinine.
[ترجمه ترگمان]patients، Feverish، به جوهر گنه گنه مبتلا شده بودند
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به گرما با کوینین مصرف می شوند
6. Quinine has been overtaken by newer drugs.
[ترجمه ترگمان]مواد مخدر جدیدتر توسط مواد مخدر جدیدتر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]کوینین توسط داروهای جدیدتر پیش رفته است
7. Quinine is a natural antidote for this fever.
[ترجمه ترگمان]Quinine یه پادزهر طبیعی برای این تب هست
[ترجمه گوگل]کوینین یک پادزهر طبیعی برای این تب است
8. Quinine is a specific for malaria.
[ترجمه ترگمان]Quinine برای مالاریا یک محصول ویژه است
[ترجمه گوگل]کوینین مخصوص مالاریا است
9. The region began to use quinine successfully as a prophylactic.
[ترجمه ترگمان]این منطقه شروع به استفاده از کنین با موفقیت به عنوان prophylactic کرد
[ترجمه گوگل]منطقه شروع به استفاده از کوینین به عنوان یک پیشگیرانه کرد
10. The treatment so far had been innocuous: quinine pills and injections of alum water.
[ترجمه ترگمان]درمان به این ترتیب بی ضرر بود: گنه گنه و تزریق آب زاج سفید
[ترجمه گوگل]درمان تا کنون قرص های کوینین بی خطر و تزریق آب آلو بوده است
11. What is another name for quinine water?
[ترجمه ترگمان]نام دیگری برای آب گنه گنه چیست؟
[ترجمه گوگل]نام دیگری برای آب کوین چیست؟
12. Dimercaptopropanol, Quinine hydrochloride and domiphenium bromide may be determined by derivative oscillographic potentiometric titration. This method is accurate, rapid and Convenient.
[ترجمه ترگمان]Dimercaptopropanol، hydrochloride Quinine و متیل آمونیوم برومید را می توان از طریق تیتراسیون derivative و hydrochloride تعیین کرد این روش دقیق، سریع و سریع است
[ترجمه گوگل]Dimercaptopropanol، Quinine Hydrochloride و Domiphenium Bromide ممکن است توسط تریتیسیون پتانسیومتری Oscillographic مشتق شده تعیین شود این روش دقیق، سریع و راحت است
13. Meanwhile it contents quinine acid which can cure gallstone diseases.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، محتوی quinine است که می تواند بیماری های gallstone را درمان کند
[ترجمه گوگل]در عین حال، آن را محتوی اسید کینین که می تواند بیماری های سنگ صفرا را درمان کند
14. Quinine and other related cinchona alkaloids were chosen for the separation of some tart enantiomers of phenylalanine, aromatic acids and other acids.
[ترجمه ترگمان]Quinine و دیگر cinchona related ۳۰ برای جداسازی some tart از phenylalanine، اسیده ای آمین و دیگر اسیدها انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]کوینین و سایر آلکالوئیدهای سینچونا مرتبط برای جداسازی برخی از آنتی باکتریهای فنیل آلانین، اسیدهای معطر و سایر اسیدها انتخاب شدند
15. But 8-hydroxy quinine and m- nitrophenol made chemical shift of the above hydrogen slightly increase.
[ترجمه ترگمان]اما ۸ کنین و m - نیتروفنول تبدیل شیمیایی به یک تغییر شیمیایی بالاتر از هیدروژن بالای هیدروژن می شود
[ترجمه گوگل]اما 8 هیدروکسی کینین و مینتروفنول باعث تغییر شیمیایی هیدروژن بالا شده اند