کلمه جو
صفحه اصلی

sartorius


معنی : عضله خیاطه
معانی دیگر : (کالبدشناسی) ماهیچه ی دوزندگی، عضله ی خیاطه

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) عضله خیاطه


sartorius، عضله خیاطه


انگلیسی به انگلیسی

• long narrow muscle extending across the thigh from the hip to the inner knee (anatomy)

مترادف و متضاد

عضله خیاطه (اسم)
sartorius

جملات نمونه

1. We consider sartorius muscle composed of long muscle fibers is an avaible nerve bridging with good regenerative effect.
[ترجمه ترگمان]ما عضله sartorius را در نظر می گیریم که از فیبرهای عضلانی بلند تشکیل شده است و یک پل ارتباطی عصبی مصنوعی با اثر regenerative خوب است
[ترجمه گوگل]ما عضله سارتروری را که از فیبرهای عضلانی طولانی تشکیل شده است، یک عصب قابل انعطاف با اثر بازسازی خوب است

2. These vessels lie in the interval between the sartorius and the TFL muscles underneath the deep fascial layer.
[ترجمه ترگمان]این کشتی ها در فاصله بین the و ماهیچه های tfl در زیر لایه fascial قرار دارند
[ترجمه گوگل]این عروق در فاصله بین sartorius و عضلات TFL زیر لایه فاسی عمیق قرار دارد

3. The anterior approach utilizes the interval between the sartorius and tensor fascia.
[ترجمه ترگمان]رویکرد پیشین از فاصله بین the و نوار پیوندی tensor استفاده می کند
[ترجمه گوگل]رویه قدامی از فاصله بین سارتروریس و تنگورس فیشیا استفاده می کند

4. He took apart a sartorius at the age of
[ترجمه ترگمان]در سن بیست سالگی یکی از sartorius را از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]او سن سارتروریوس را از بین برد

5. The Sartorius, crossing the thigh, also bends and turns the hip, pulling it away from the center line.
[ترجمه ترگمان]The که از ران عبور می کنند، خم می شوند و کفل را خم می کنند و آن را از خط مرکزی دور می کنند
[ترجمه گوگل]Sartorius، که از ران عبور می کند، خم می کند و لگن را خم می کند، آن را از خط مرزی خارج می کند

6. A muscle mid-thigh, the sartorius, works to refine this action.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه میانی ران، sartorius، برای اصلاح این عمل تلاش می کند
[ترجمه گوگل]عضله اواسط ران، sartorius، برای اصلاح این عمل کار می کند

7. These sartorius fitting's degree of hardness can reach above 60, and some can reach above 6
[ترجمه ترگمان]این درجه سختی از سختی می تواند به بالای ۶۰ برسد و برخی از آن ها می توانند به بالای ۶ برسند
[ترجمه گوگل]درجه سختی این اتصالات sartorius می تواند بالاتر از 60 باشد و بعضی از آنها می توانند به بالاتر از 6 برسند

8. With rising of the rag trade, the industry sartorius became more and ore important, and the servo controller is the core of industry sartorius.
[ترجمه ترگمان]با افزایش تجارت پارچه، sartorius صنعت به اهمیت بیشتری رسید و کنترل کننده فرمانیار هسته صنعت sartorius است
[ترجمه گوگل]با افزایش روزافزون تجارت، صنعت Sartorius بیشتر و سنگین تر شد و کنترل کننده سروو هسته صنعت Sartorius است

9. The Sartorius, a muscle that run down the front of the thigh at an angle, further stabilizes the pose.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه Sartorius، ماهیچه ای که جلوی ران را با زاویه ای پایین می کشد، حالت را تثبیت می کند
[ترجمه گوگل]Sartorius، عضله ای است که در یک ردیف از جلو ران قرار دارد، به طور بالقوه پا را تثبیت می کند

10. I use sartorius oil. Don't use shoeshine.
[ترجمه ترگمان]از روغن sartorius استفاده می کنم از shoeshine استفاده نکن
[ترجمه گوگل]من از روغن sartorius استفاده می کنم از کفش های خود استفاده نکنید

11. From above, caudal part of sartorius muscle is a suitable bridge to premise of nerve regeneration.
[ترجمه ترگمان]از بالا، بخشی از ماهیچه sartorius یک پل مناسب برای مقدمه بازسازی اعصاب است
[ترجمه گوگل]از بالا، قسمت کوچکی از عضلات سارتروری یک پل مناسب برای احیای عصب است

12. One possible cause is if the sartorius is mistaken for the TFL at the initial outset of the procedure.
[ترجمه ترگمان]یک دلیل ممکن این است که اگر the در ابتدای اولیه فرآیند در اشتباه باشد
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل احتمالی این است که sartorius برای آغاز TFL در ابتدای فرایند اشتباه است

13. Objective To summarize the curative effect of sartorius pedicled iliac graft combined with compressive screw in treatment of femoral neck fractures in youth or middle age.
[ترجمه ترگمان]هدف خلاصه کردن اثر درمانی of pedicled iliac ترکیبی با پیچ فشردگی در درمان شکستگی های گردن استخوان در دوران جوانی و یا متوسط
[ترجمه گوگل]هدف: خلاصه ای از اثر جراحی پیوند ایلایک اسکاتلندی اسکورسیزی همراه با پیچ فشاری در درمان شکستگی گردن فمور در جوانان و میانی

14. The superficial and deep fascia over the sartorius muscle are divided, medial to the tensor fascia lata muscle.
[ترجمه ترگمان]نوار پیوندی سطحی و عمیق بر روی ماهیچه sartorius تقسیم می شود و به ماهیچه های اسکلتی نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]فیشای سطحی و عمیق بر روی عضلات سارتروریس تقسیم می شوند، به عضله تانسور فاسیا لاات می رسند

15. Methods: The sartorius muscle was processed by conventional chemical fixation and cryofixation followed by freezing substitution.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ماهیچه sartorius با تثبیت و تثبیت مواد شیمیایی مرسوم فرآوری شد و پس از آن جایگزینی freezing برقرار شد
[ترجمه گوگل]روش ها: عضله سارتریوس با استفاده از روش فیزیکی و فرایندی سنتی و سپس جایگزینی انجماد پردازش شد

پیشنهاد کاربران

( عضله ) خیاطه


کلمات دیگر: