1. a teacher who has rapport with his students
معلمی که با شاگردانش خوب می سازد
2. He had an excellent rapport with his patients.
[ترجمه ترگمان]اون یه ملاقات عالی با patients داشت
[ترجمه گوگل]او با بیمارانش رابطه خوبی داشت
3. He is in rapport with his pupils.
[ترجمه ترگمان]او با شاگردانش رابطه خوبی دارد
[ترجمه گوگل]او با شاگردان خود در ارتباط است
4. She felt an instant rapport between them.
[ترجمه ترگمان]یک لحظه تفاهم میان آن ها برقرار شد
[ترجمه گوگل]او احساس یک روابط فوری میان آنها بود
5. He said he wanted "to establish a rapport with the Indian people".
[ترجمه ترگمان]او گفت که می خواهد \"یک رابطه دوستانه با مردم هند برقرار کند\"
[ترجمه گوگل]او گفت که می خواهد 'برقراری ارتباط با مردم هند' ایجاد کند
6. The actor developed a close rapport with his audience.
[ترجمه ترگمان]این بازیگر ارتباط نزدیکی با مخاطبین خود ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]این بازیگر ارتباط نزدیکی با مخاطبانش ایجاد کرد
7. He had enjoyed a personal rapport with the former president.
[ترجمه ترگمان]او از رابطه شخصی با رئیس جمهور سابق لذت برده بود
[ترجمه گوگل]او با رئیس جمهور سابق رابطه ای شخصی داشت
8. The success depends on good rapport between interviewer and interviewee.
[ترجمه ترگمان]موفقیت بستگی به ارتباط خوب بین مصاحبه کننده و interviewee دارد
[ترجمه گوگل]موفقیت بستگی به ارتباط خوب بین مصاحبه کننده و مصاحبه شونده است
9. Father and son have a great rapport.
[ترجمه ترگمان]پدر و پسر رابطه خوبی دارن
[ترجمه گوگل]پدر و پسر ارتباط خوبی با هم دارند
10. There was little rapport between the two women.
[ترجمه ترگمان]یک توافق کوچک بین دو زن وجود داشت
[ترجمه گوگل]میان این دو زن رابطه مثبت وجود داشت
11. She understood the importance of establishing a close rapport with clients.
[ترجمه ترگمان]او اهمیت ایجاد رابطه نزدیک با مشتریان را درک کرد
[ترجمه گوگل]او اهمیت ایجاد یک روابط نزدیک با مشتریان را درک کرد
12. They had been able to build a rapport with him, however.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها قادر به ایجاد رابطه با او بودند
[ترجمه گوگل]با این حال آنها توانستند با او ارتباط برقرار کنند
13. I've always got plenty of instant coffee and rapport . . . Maybe he was shy.
[ترجمه ترگمان]من همیشه یک عالمه قهوه و یک مشاجره دارم شاید هم خجالتی بود
[ترجمه گوگل]من همیشه مقدار زیادی قهوه و نوشیدنی فوری داشتم شاید او خجالتی بود
14. Victoria and Kay were so impressed with her rapport with the children that they asked her to work in the morning as well.
[ترجمه ترگمان]ویکتوریا و کی چنان تحت تاثیر رابطه او با بچه ها قرار گرفتند که از او خواسته بودند در صبح کار کنند
[ترجمه گوگل]ویکتوریا و کی خیلی دوست داشتند با فرزندانشان همکاری کنند که از او خواسته بودند تا روز صبح هم کار کنند
15. Therefore he felt a rapport with Ramsey.
[ترجمه ترگمان]از این رو احساس می کرد که با رمزی رابطه برقرار می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین او احساس آرامش با رامزی داشت