کلمه جو
صفحه اصلی

tasty


معنی : خوش طعم، خوش مزه، مزه دار، خوشگوار، گوارا، با مزه، باسلیقه تهیه شده
معانی دیگر : لذیذ، نوشین

انگلیسی به فارسی

باسلیقه تهیه شده، خوش طعم، خوشمزه، گوارا


خوش طعم، گوارا، خوش مزه، باسلیقه تهیه شده، مزه دار، با مزه، خوشگوار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: tastier, tastiest
مشتقات: tastily (adv.), tastiness (n.)
• : تعریف: having a pleasing, agreeable flavor; delicious.
مترادف: delicious, flavorful, savory, tasteful
متضاد: bland, insipid, savorless, tasteless
مشابه: appetizing, delectable, epicurean, luscious, mouthwatering, palatable, scrumptious, toothsome, yummy

• delicious; interesting
tasty food has a fairly strong, often savoury flavour which you find pleasant.

مترادف و متضاد

خوش طعم (صفت)
delicate, mellow, dainty, piquant, savory, tasty, palatable, delicious, toothsome

خوش مزه (صفت)
yummy, delicate, luscious, piquant, savory, flavorous, tasty, palatable, delicious, toothsome, zesty, flavored, zestful, sapid, gustable, interesting, jestful

مزه دار (صفت)
tasty, delicious

خوشگوار (صفت)
savory, savoury, tasty, palatable, digestible

گوارا (صفت)
soft, tasty, digestible, digestive, salubrious

با مزه (صفت)
funny, tasty, zesty, racy, zestful, sapid

باسلیقه تهیه شده (صفت)
tasty

delicious


Synonyms: appetizing, delectable, delish, divine, flavorful, flavorsome, flavory, full-flavored, good-tasting, heavenly, luscious, mellow, palatable, piquant, pungent, sapid, savory, scrumptious, spicy, sugar-coated, sweetened, tasteful, toothsome, toothy, yummy, zestful


Antonyms: tasteless, unappetizing


جملات نمونه

1. tasty food
خوراک خوشمزه

2. One should love animals. They are so tasty.
[ترجمه مهین] باید حیوانات را دوست داشته باشیم . انها خیلی بامزه ودوستداشتنی هستند
[ترجمه ترگمان]انسان باید حیوانات را دوست داشته باشد خیلی خوش مزه اند
[ترجمه گوگل]باید حیوانات را دوست داشته باشید آنها خیلی خوشمزه هستند

3. Freshly baked apple pie makes a tasty dessert.
[ترجمه ترگمان]پای سیب پخته یک دسر خوش مزه درست می کند
[ترجمه گوگل]پای سیب تازه پخته می شود یک دسر خوشمزه

4. Although it is tasty, crab is very filling.
[ترجمه ترگمان]با اینکه خوش مزه است، اما بسیار پر کننده است
[ترجمه گوگل]اگرچه خوشمزه است، خرچنگ بسیار پر می شود

5. Try this tasty dish for supper with a crispy salad.
[ترجمه ترگمان]این غذای خوش مزه رو برای شام با سالاد مخلوط بخور
[ترجمه گوگل]این ظرف خوشمزه را برای شام با یک سالاد سیبری سعی کنید

6. Snails are a tasty treat for hedgehogs.
[ترجمه ترگمان]snails یک درمان خوش مزه برای خارپشت هستند
[ترجمه گوگل]حلزون ها یک غذای خوشمزه برای ماهیگیران است

7. These sausages are really tasty - where did you buy them?
[ترجمه ترگمان]این سوسیس های واقعا خوش مزه است - آن ها را از کجا خریدی؟
[ترجمه گوگل]این سوسیس واقعا خوشمزه هستند - کجا آنها را خریداری کردید؟

8. Oh, and the okonomiyaki is very tasty.
[ترجمه ترگمان] اوه، و \"okonomiyaki\" خیلی خوش مزه است
[ترجمه گوگل]اوه، و okonomiyaki بسیار خوشمزه است

9. It was all good wholesome tasty food in those days.
[ترجمه ترگمان]در آن روزها غذای خوش مزه خوبی بود
[ترجمه گوگل]در آن روز همه چیز خوب غذای سالم خوشمزه بود

10. Loaf-tin shaped varieties are seldom tasty or worth eating and are often cooked without the flavoursome larding of fat.
[ترجمه ترگمان]گونه های Loaf به ندرت خوش مزه و یا باارزش هستند و اغلب بدون چربی flavoursome چربی پخته می شوند
[ترجمه گوگل]انواع خرگوش شکلات به ندرت خوشمزه و مقرون به صرفه می باشند و اغلب بدون چاشنی فلفل دلمه ای از چربی پخته می شوند

11. Gordon thought the proposition sounded very tasty.
[ترجمه ترگمان] گوردون \"فکر می کرد این پیشنهاد خیلی خوش مزه به نظر میرسه\"
[ترجمه گوگل]گوردون فکر کرد که این پیشنهاد بسیار خوشمزه بود

12. Estate agents think it will be a very tasty morsel for an international company.
[ترجمه ترگمان]نمایندگان املاک فکر می کنند که یک لقمه بسیار خوش مزه برای یک شرکت بین المللی خواهد بود
[ترجمه گوگل]مؤسسات املاک فکر می کنند این یک خمیر بسیار خوشمزه برای یک شرکت بین المللی خواهد بود

13. He clearly had something tasty up his sleeve.
[ترجمه ترگمان] واضحه که یه چیز خوش مزه تو آستینش داره
[ترجمه گوگل]او به وضوح چیزی خوشمزه آستین خود را داشت

14. While all of the sauces are tasty, the grilled items are generously seasoned and stand well on their own.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تمام سس ها خیلی خوش مزه است، آیتم های سرخ شده به طور سخاوتمندانه ای مکمل یکدیگر هستند و به خوبی بر روی خود می ایستند
[ترجمه گوگل]در حالی که تمام سس ها خوشمزه هستند، اقلام کبابی سخاوتمندانه تحت تاثیر قرار می گیرند و به خوبی خود را حفظ می کنند

tasty food

خوراک خوشمزه


پیشنهاد کاربران

خوشمزه
لذیذ
خوش طعم

چرب و نرم
خوش خوراک


کلمات دیگر: