کلمه جو
صفحه اصلی

rectal


معنی : مقعدی، وابسته براست روده، وابسته به معاء غلاظ، وابسته به مقعد
معانی دیگر : وابسته به یا نزدیک به راست روده، راست روده ای، راستکی

انگلیسی به فارسی

رکتوم، مقعدی، وابسته براست روده، وابسته به معاء غلاظ، وابسته به مقعد


(کالبدشناسی) وابسته براست روده، وابسته به معا غلاظ،وابسته به مقعد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: rectally (adv.)
• : تعریف: of or relating to the rectum.

• pertaining to the rectum and anus, pertaining to the final section of the intestines and the anus

مترادف و متضاد

مقعدی (صفت)
rectal

وابسته به راست روده (صفت)
rectal

وابسته به معاء غلاظ (صفت)
rectal

وابسته به مقعد (صفت)
rectal

جملات نمونه

1. the contraction of the rectal muscle
انقباض (هم کشی) عضله ی مقعد

2. Some theorized that repeated rectal exposure to the semen of different partners might be leading to an immune breakdown.
[ترجمه ترگمان]برخی استدلال کرده بودند که در معرض semen شدن مقعد به روی منی، ممکن است منجر به شکست ایمنی بدن شود
[ترجمه گوگل]بعضی از نظریات این است که قرار گرفتن در معرض رکتوم با مایع منی شرکای مختلف ممکن است منجر به شکستگی سیستم ایمنی شود

3. Rectal swabs were cultured for chlamydia.
[ترجمه ترگمان]نمونه های مقعد برای chlamydia فرهنگ و فرهنگ بود
[ترجمه گوگل]سوپ روده ای برای کلامیدیا کشت می شود

4. Giant rectal contractions were never seen in normal subjects.
[ترجمه ترگمان]contractions مقعد هرگز در موضوعات عادی دیده نشد
[ترجمه گوگل]انقباض غول پیکر رکتال در افراد معمولی دیده نشد

5. These findings are possibly explained by poor rectal absorption of N-acetyl-5ASA.
[ترجمه ترگمان]این یافته ها احتمالا با جذب افراد گمنام N - acetyl - ۵ ASA توضیح داده می شوند
[ترجمه گوگل]این یافته ها احتمالا توسط جذب ناقص رکتوم N-acetyl-5ASA توضیح داده شده است

6. Her abdomen was generally tender and rectal examination showed watery stool stained with mucus and a small amount of blood.
[ترجمه ترگمان]شکمش به طور کلی نرم و مقعدی بود و examination از مدفوع پر از خلط و مقدار کمی خون نشان می داد
[ترجمه گوگل]شکم او به طور کلی معده و معاینه رکتوم نشان می دهد مدفوع آب مروارید رنگ آمیزی با مخاط و مقدار کمی از خون است

7. Five minute rest periods separated each rectal distension.
[ترجمه ترگمان]پنج دقیقه استراحت هر کدوم از rectal مقعد رو از هم جدا می کنه
[ترجمه گوگل]پنج دوره استراحت بطور جداگانه از هم جدا شده اند

8. Previous results have shown a higher threshold of rectal sensation in men than in women.
[ترجمه ترگمان]نتایج قبلی نشان دهنده آستانه بالاتر احساسات مقعد در مردان نسبت به زنان بوده است
[ترجمه گوگل]نتایج قبلی نشان می دهد آستانه بالاتر از احساسات رکتوم در مردان نسبت به زنان

9. For positive controls, sections containing rectal carcinoma and normal mucosa were employed and for negative controls the primary antibodies were excluded.
[ترجمه ترگمان]برای کنترل های مثبت، بخش های حاوی carcinoma مقعد و مخاط طبیعی به کار گرفته شدند و برای کنترل های منفی، آنتی بادی اصلی حذف شدند
[ترجمه گوگل]برای کنترل های مثبت، بخش هایی از کارسینوم رکتوم و مخاط مخاطی نرمال استفاده شد و برای کنترل منفی، آنتی بادی های اولیه حذف شدند

10. B2 - extension through the rectal wall without lymph node involvement.
[ترجمه ترگمان]B۲ - گسترش از طریق دیواره مقعد بدون دخالت گره lymph
[ترجمه گوگل]B2 - فرمت از طریق دیواره رکتال بدون دخالت گره لنفاوی

11. Digital rectal examination was performed before insertion of the tube to ensure that the rectum was empty.
[ترجمه ترگمان]آزمایش مقعد دیجیتال قبل از فرو بردن لوله انجام شد تا اطمینان حاصل شود که مقعد خالی است
[ترجمه گوگل]بررسی دیورتیک رکتال قبل از قرار دادن لوله برای اطمینان از اینکه رکتوم خالی بود انجام شد

12. We have previously characterised the rectal mucosa associated microflora of patients with ulcerative colitis.
[ترجمه ترگمان]ما پیش از این مخاط مقعد associated همراه با فلور microflora of را با ulcerative colitis مشخص کردیم
[ترجمه گوگل]قبلا میکروفلورهای مربوط به مخاطی رکتوم در بیماران مبتلا به کولیت زخمی مشخص شده است

13. Main outcome measures - Number of cases of rectal gonorrhoea and newly diagnosed infection in homosexual men.
[ترجمه ترگمان]نتایج اصلی نتیجه - تعداد موارد of (مقعد)و عفونت تشخیص داده شده تازه در مردان همجنس گرا
[ترجمه گوگل]معیارهای اصلی نتیجه - تعداد موارد گونوره رکتال و عفونت تازه تشخیص داده شده در مردان همجنس گرا

14. It also inhibits motor activity induced by rectal distention and increases sensory thresholds for defaecation in patients with the irritable bowel syndrome.
[ترجمه ترگمان]همچنین مانع فعالیت موتور توسط distention مقعد است و آستانه حسی برای defaecation در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]همچنین از فعالیت حرکتی ناشی از انسداد مجاری رکتوم جلوگیری می کند و آستانه های حساس برای کمخونی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر را افزایش می دهد

15. Indeed, Kirsner etal have reported a case of rectal stricture which reverted to normal once the symptoms had subsided.
[ترجمه ترگمان]در واقع، Kirsner etal یک پرونده از stricture (مقعد)را گزارش کرده اند که پس از فروکش کردن نشانه ها به حالت عادی بازگشته است
[ترجمه گوگل]در واقع، Kirsner etal گزارش شده است یک مورد استریج رکتوم است که پس از اینکه علائم فروکش کرد، به حالت عادی بازگشت

پیشنهاد کاربران

رپده ای

rectal ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: راست‏روده‏ای
تعریف: مربوط به راست‏روده


کلمات دیگر: