کلمه جو
صفحه اصلی

reappraisal


معنی : ارزیابی تازه
معانی دیگر : ارزیابی تازه

انگلیسی به فارسی

ارزیابی تازه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of appraisal.

• new estimate, new assessment, new appraisal
a reappraisal of something such as a policy is the process of thinking carefully about it and deciding whether or not to change it; a formal word.

مترادف و متضاد

ارزیابی تازه (اسم)
reappraisal

جملات نمونه

1. He'd like to see a fundamental reappraisal of the way unions operate.
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد یک ارزیابی اساسی اساسی از نحوه عملکرد اتحادیه ها را ببیند
[ترجمه گوگل]او می خواهم یک بازنگری اساسی از نحوه فعالیت اتحادیه ها را ببینم

2. Britain's worst jail riot will force a fundamental reappraisal of prison policy.
[ترجمه ترگمان]بدترین آشوب زندان ها باعث تجدید نظر اساسی در سیاست زندان خواهد شد
[ترجمه گوگل]بدترین شورش های زندان بریتانیا یک بازنگری اساسی در سیاست زندان را به همراه خواهد داشت

3. They have undertaken a reappraisal of pupils'needs.
[ترجمه ترگمان]آن ها ارزیابی مجدد نیازهای دانش آموزان را تقبل کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها یک بررسی مجدد نیازهای دانش آموزان را انجام داده اند

4. A good night's sleep leads to a reappraisal.
[ترجمه ترگمان]خواب خوب شبانه مرا دوباره ارزیابی می کند
[ترجمه گوگل]خواب شبانه منجر به بازنگری مجدد می شود

5. The reappraisal undertaken in this section seeks, inpart, to examine the validity of this claim.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی مجدد انجام شده در این بخش به دنبال بررسی اعتبار این ادعا است
[ترجمه گوگل]ارزیابی مجدد در این بخش به دنبال بررسی اعتبار این ادعا است

6. However, there is some evidence of a recent reappraisal of this entrenched attitude.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شواهدی از ارزیابی مجدد اخیر این رویکرد مستحکم وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، شواهدی وجود دارد مبنی بر ارزیابی اخیر این نگرش تثبیت شده

7. Our relations with Japan needed a reappraisal.
[ترجمه ترگمان]روابط ما با ژاپن به یک ارزیابی مجدد نیاز داشت
[ترجمه گوگل]روابط ما با ژاپن نیازمند بررسی مجدد بود

8. The 20 th century saw a reappraisal of function word ( FW ) in English by grammarians.
[ترجمه ترگمان]در قرن بیستم، یک ارزیابی مجدد از کلمه وظیفه (FW)به زبان انگلیسی توسط دستور زبان (FW)مشاهده شد
[ترجمه گوگل]قرن بیستم یک ارزیابی مجدد تابع (FW) را به زبان انگلیسی توسط گرامرها دید

9. However, reappraisal and acceptance were more effective than suppression, and reappraisal seemed to be especially effective.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ارزیابی مجدد و پذیرش بسیار موثرتر از سرکوب بود و ارزیابی مجدد به نظر بسیار موثر می آمد
[ترجمه گوگل]با این حال، ارزیابی مجدد و پذیرش از موانع موثرتر بود و بازنشستگی به نظر می رسید که به ویژه موثر باشد

10. A more lenient reappraisal of Alister Hardy's aquatic origins theory might help.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی lenient تری از نظریه اصالت آبی Alister هاردی ممکن است به آن کمک کند
[ترجمه گوگل]بررسی مجدد تری از نظریه الهی هاردی در مورد آبزیان ممکن است کمک کند

11. It is a time for quiet analysis and reappraisal.
[ترجمه ترگمان]این زمانی برای آنالیز آرام و ارزیابی مجدد است
[ترجمه گوگل]این زمان برای تحلیل و بازنگری آرام است

12. A radical reappraisal of our trade with China.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی اساسی تجارت ما با چین
[ترجمه گوگل]بازنگری رادیکال تجارت ما با چین

13. The time has come for serious reappraisal of some long - held views.
[ترجمه ترگمان]زمان برای ارزیابی مجدد برخی دیدگاه های بلند مدت آمده است
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که بارها و بارها به بررسی برخی از دیدگاههای طولانیمدت پرداخته شود

14. More than a reappraisal of Pauline, the restored version of A Moveable Feast is an illustration of the torture Hemingway felt over loving two women at once.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک ارزیابی مجدد پول ین، نسخه بازسازی شده of Moveable یک نمونه از شکنجه شدید همینگوی بود که در یک لحظه بیش از دو زن را دوست داشت
[ترجمه گوگل]بیش از یک بازنگری پائولین، نسخه ترمیم شده جشن حرکات متحرک، تصویری از شکنجه های همینگینگ است که بیش از هر زمان دوست دو زن را احساس می کند

پیشنهاد کاربران

ارزیابی مجدد

باز ارزیابی

نوارزیابی، ارزیابی از نو


کلمات دیگر: