1. The area's seismic prospecting characteristics have tantivy attenuation of seismic waves, strong interference waves, low signal-noise ratio and difficult operational conditions.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اکتشاف لرزه ای منطقه، تضعیف امواج لرزه ای، امواج تداخل شدید، نسبت نویز پایین و شرایط عملیاتی دشوار را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]ویژگی های حفاری لرزه ای این منطقه موجب کاهش امواج لرزه ای، امواج تداخل شدید، نسبت سیگنال و نویز کم و شرایط عملیاتی شدید می شود
2. When the business opens meeting of board of directors, may other director can ask enterprise tantivy tantivy .
[ترجمه ترگمان]زمانی که کسب وکار جلسه هیات مدیره را افتتاح می کند، مدیران دیگر می توانند از شرکت tantivy tantivy درخواست کنند
[ترجمه گوگل]وقتی که کسب و کار نشست هیئت مدیره را باز می کند، ممکن است مدیر دیگری از شرکت tantivy tantivy بپرسد
3. Leading lady Ferlan card. Because wave Tanzania especially once 1999 "the Roller Tantivy" receives the global attention.
[ترجمه ترگمان]کارت Leading بانوی اول به دلیل موج بر تانزانیا به خصوص در سال ۱۹۹۹ \"رولر Tantivy\" توجه جهانی را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]کارت هدیه بانوی فرلان از آنجا که موج Tanzania به ویژه یک بار در سال 1999، Roller Tantivy توجه جهان را به خود جلب می کند
4. Once the school bell sounded signaling dismissal, the children rose from their desks and headed tantivy for the exits.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که زنگ مدرسه به صدا در آمد، بچه ها از desks بلند شدند و برای خروج از خروجی به راه افتادند
[ترجمه گوگل]هنگامی که زنگ مدرسه صدای اخراج سیگنال را صدا کرد، بچه ها از صندلی هایشان بلند شدند و به سمت خروجان رفته بودند
5. How doesn't know, he is suddenly flurried, digs up altogether hurriedly his table's on thing the drawer, at the same time shouted 'the earthquake to me, earthquake, tantivy, your also tantivy '.
[ترجمه ترگمان]از کجا معلوم که او ناگهان سراسیمه شد و با شتاب میز خود را از روی میز برداشت و در همان حال از روی میز و در همان حال صدای زمین لرزه، earthquake، tantivy و also را فریاد زد
[ترجمه گوگل]چگونه می داند، او ناگهان پرت شده است، به طرز عجولانه به نظر می رسد که میز خود را بر روی چیزی کشو، در همان زمان فریاد زد: 'زمین لرزه به من، زمین لرزه، tantivy، و همچنین تندرست خود را'
6. Under the market heavy pressure, in the first half of this year, Changchun real estate market launches the promotion war, the developer adopts opens the tantivy lowly the marketing strategy generally.
[ترجمه ترگمان]تحت فشار سنگین بازار، در نیمه اول سال جاری، بازار املاک Changchun شروع به آغاز جنگ تبلیغاتی می کند، توسعه دهنده به طور کلی استراتژی بازاریابی را به طور کلی باز می کند
[ترجمه گوگل]تحت فشار بازار شدید، در نیمه اول سال جاری، بازار املاک و مستغلات چانگچون، ارتقاء جنگ را آغاز می کند، توسعه دهنده تصریح می کند که استراتژی بازاریابی را به طور کلی باز می کند
7. Or most little makes 30 minute strenuous exercise, like the tantivy, the mountain climbing, ride the bicycle fast, achieves the best healthy benefit.
[ترجمه ترگمان]یا بیشتر از ۳۰ دقیقه ورزش، مانند the، صعود کوه، دوچرخه سواری سریع و رسیدن به بهترین مزایای سالم است
[ترجمه گوگل]یا بیشتر از 30 دقیقه تمرین شدید، مانند تندرستی، کوهنوردی، سرعت دوچرخه سواری، بهترین مزایای سالم را به دست می آورد
8. Additional, put salt not prematurely, the moisture that salt can make be contained in the flesh very tantivy comes out, what also can accelerate protein is caky, affect the little taste of soup.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، نمک را پیش از موعد مقرر نکنید، رطوبت که نمک می تواند در گوشت ایجاد شود بسیار tantivy است، چیزی که می تواند پروتیین را تسریع کند، caky است، و مزه کوچکی سوپ را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر آن، نمک را قبل از موعد قرار دهید، رطوبت نمک که می تواند در گوشت وجود داشته باشد، بسیار تند می آید، که همچنین می تواند پروتئین را تسریع کند، بر طعم کمی سوپ تاثیر می گذارد