کلمه جو
صفحه اصلی

querulous


معنی : کج خلق، زود رنج، گله مند، شکوه گر
معانی دیگر : ایرادگیر، دیر خشنود، غرولندو، (کاشانی) فیومه گیر، همیشه شاکی، عیبجو، ستیز جو

انگلیسی به فارسی

کج خلق، زود رنج، گله مند، ستیز جو، شکوه گر


پرسه زدن، گله مند، کج خلق، زود رنج، شکوه گر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: querulously (adv.), querulousness (n.)
(1) تعریف: habitually complaining.
مترادف: captious, carping, complaining, faultfinding, whiny
مشابه: cantankerous, contentious, contrary, critical, demanding, difficult, discontented, grouchy, peevish, petulant, testy

- Caring for this querulous patient had become a tiresome task.
[ترجمه ترگمان] اهمیت دادن به این بیمار ناراضی یک کار خسته کننده شده بود
[ترجمه گوگل] مراقبت از این بیمار پرخطر به یک کار خسته کننده تبدیل شده است

(2) تعریف: expressing or indicating a complaint.
مترادف: whiny
مشابه: cantankerous, captious, contentious, critical, petulant, testy

- When he makes requests in that querulous tone, I'm not inclined to do what he asks.
[ترجمه ترگمان] وقتی با این لحن گلایه از او تقاضا می کند، من مایل نیستم کاری را که می خواهد انجام دهم
[ترجمه گوگل] وقتی او در این لحن پرسیده می شود، من تمایل به انجام آنچه را که می پرسم نیست

• complaining regularly, peevish, discontented; whining
someone who is querulous often complains about things; a formal word.

مترادف و متضاد

کج خلق (صفت)
morose, sullen, petulant, acidulous, testy, irritable, crabbed, peevish, thwart, fractious, tedious, querulous, techy, snappish, hoity-toity, waspish, snarly, splenetic, tetchy

زود رنج (صفت)
petulant, irritable, peevish, touchy, fractious, querulous, miff, techy, pettish, sorehead, tetchy, umbrageous

گله مند (صفت)
querulous

شکوه گر (صفت)
querulous

grouchy, hard to please


Synonyms: bearish, bemoaning, cantankerous, captious, carping, censorious, complaining, critical, cross, crying, deploring, discontented, dissatisfied, edgy, fault-finding, fretful, grousing, grumbling, grumbly, huffy irascible, irritable, lamenting, out of sorts peevish, petulant, plaintive, scrappy, snappy, sour, testy, thin-skinned touchy, uptight, wailing, waspish, waspy, whimpering, whining, whiny


Antonyms: cheerful, easy-going, happy


جملات نمونه

1. He became increasingly dissatisfied and querulous in his old age.
[ترجمه ترگمان]در سنین پیری به شدت ناراضی و ناراضی می شد
[ترجمه گوگل]او در دوران پیری خود به طور فزاینده ای ناراضی و غم انگیز بود

2. He complained in a querulous voice about having been woken up.
[ترجمه ترگمان]از بیدار شدن بیدار شده بود و شکایت می کرد
[ترجمه گوگل]او در صدای پرشور از اینکه از خواب بیدار شده شکایت کرده است

3. The querulous old man refused to be put on the shelf.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد ناراضی از گذاشتن روی قفسه خودداری کرد
[ترجمه گوگل]پیرمرد عجیب و غریب حاضر به قفل نشد

4. They go in for querulous and disputatious argument.
[ترجمه ترگمان]آن ها به دلیل مشاجره عصبی و جنجالی به این سو و آن سو می روند
[ترجمه گوگل]آنها برای استدلال پرشور و اختلاف نظر می کنند

5. He gives me hell in querulous falsetto, and drops down to the dung-hill harem where his claws sink in . . . Retrenchments.
[ترجمه ترگمان]غیر مستقیم به من ضربه می زند، و به حرم dung که claws در آن فرو می رود، پایین می افتد
[ترجمه گوگل]او به من می گوید که در فالستو جالب و عجیب به سر می برد و به هارم می کوبد که در آن پنجه هایش فرو می ریزد اصلاحات

6. Mr. Lorrimer's voice, frail and querulous, was bleating at the other end.
[ترجمه ترگمان]صدای اقای Lorrimer، ضعیف و خندان، در طرف دیگر بع بع می کردند
[ترجمه گوگل]صدای آقای Lorrimer، ضعیف و پرتلاش، در انتهای دیگر غرق شد

7. Bech's querulous voice allows Updike to indulge in equal parts of satire and wish-fulfilment.
[ترجمه ترگمان]صدای querulous Bech به Updike اجازه می دهد تا در بخش های مساوی طنز و آرزوهای wish شرکت کند
[ترجمه گوگل]آواز پرشور بکه اجازه می دهد آپدایک را در بخش های مساوی از طنز و آرزوی تحقق بخشد

8. A querulous male voice said, "Look, are you going to order, or what?"
[ترجمه ترگمان]یک مرد اهل querulous گفت: \"نگاه کنید، آیا می خواهید فرمان بدهید، یا چه؟\"
[ترجمه گوگل]یک مرد نادان گفت: 'ببین، می خواهی سفارش بدهی یا چیزی؟'

9. One gets unsettled, depressed, and inclined to be querulous.
[ترجمه ترگمان]یکی شان آشفته و افسرده می شود و میل دارد که اهل مشاجره باشد
[ترجمه گوگل]یکی می شود بی رحم، افسرده، و تمایل به پرستش

10. He was also petty, unreasonably querulous, and mean.
[ترجمه ترگمان]او نیز حقیر و بی عقل بود و بدجنس بود
[ترجمه گوگل]او همچنین کوچک بود، بی پروا پرسه زده بود، و معنی دارد

11. Though ostensibly silent, a handwritten letter from someone we know speaks with the voice—querulous, joking, ardent, tinged with an accent from Padua or Bulawayo—of its author.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه ظاهرا ساکت بود، نامه ای با نامه ای از طرف کسی که ما می دانیم با صدایی که با صدای بلند صحبت می کند، مزاح آمیز و با لهجه from از Padua یا Bulawayo نویسنده آن صحبت می کند
[ترجمه گوگل]اگر چه ظاهرا سکوت، یک نامه دست نویس از کسی که ما می دانیم صحبت می کند با صدای پر سر و صدا، شوخی، طاقت فرسا، با لهجه Padua یا Bulawayo - از نویسنده آن

12. They cast their critics as a blend the querulous Neville Chamberlain and craven apologists for Stalin.
[ترجمه ترگمان]آن ها منتقدان خود را به عنوان تلفیقی از نویل Chamberlain و craven craven برای استالین عنوان کردند
[ترجمه گوگل]آنها منتقدان خود را به عنوان مخلوط Neville چمبرلین و معترضان برای استالین

13. 'But why can't I go?' he said in a querulous voice .
[ترجمه ترگمان]اما چرا نمی توانم بروم؟ با شکوه گفت:
[ترجمه گوگل]اما چرا نمی توانم بروم؟ او گفت: در صدای پر سر و صدا

14. That might seem to be precisely the sort of querulous argument which the Left has familiarly been scorned for posing.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این استدلال درست همان گونه استدلال querulous است که چپ چپ برای ژست دهی به آن مورد استهزا قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این دقیقا نوعی استدلال محکم است که چپ به صورت آشکار برای تحقق آن نادیده گرفته شده است

پیشنهاد کاربران

غر غر کردن. کج خلق
she became querulous and demanding


کلمات دیگر: