1. he tried to patronize me by acting too familiarly
او سعی کرد که با خودمانی رفتار کردن مراکوچک کند.
2. We always patronize Beaumont's - the food is so good there.
[ترجمه ترگمان] ما همیشه \"بومانت\" رو دوست داریم غذا اونجا خیلی خوبه
[ترجمه گوگل]ما همیشه از Beaumont حمایت می کنیم - غذا خیلی خوب است
3. Don't patronize me. I'm not a child.
[ترجمه ترگمان] منو خر نکن من بچه نیستم
[ترجمه گوگل]مرا حرمت نده من بچه نیستم
4. The ladies of Berne liked to patronize the Palace for tea and little cakes.
[ترجمه ترگمان]خانم ها دوست داشتند کاخ را برای چای و کیک بخورند
[ترجمه گوگل]خانم های برن دوست داشتند که برای کاشتن چای و کیک کوچک به کاخ پادشاهی کنند
5. A: It makes sense to patronize a travel agent.
[ترجمه ترگمان]پاسخ: حمایت از یک نماینده مسافرتی منطقی است
[ترجمه گوگل]A این امر به معنای حامی یک نماینده مسافرتی است
6. Nor did he patronize or overindulge her by giving her three extra pieces of cake.
[ترجمه ترگمان]او با دادن سه تکه کیک با او زیاده روی یا افراط کرد
[ترجمه گوگل]او با دادن سه قطعه اضافی از کیک خود او را حامی یا سرپرستی نکرد
7. We patronize them for their incompleteness, for their tragic fate of having taking form so far below ourselves.
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را به خاطر incompleteness از آن ها حمایت می کنیم، زیرا سرنوشت tragic آن ها این است که خیلی پایین تر از خودمان شکل بگیرند
[ترجمه گوگل]ما آنها را برای ناتمام بودن آنها سرپرستی می کنیم، زیرا سرنوشت غم انگیزشان در حال شکل گیری کمتر از خودمان است
8. We dislike to have anyone patronize us.
[ترجمه ترگمان]ما از اینکه کسی مزاحم ما بشود نفرت داریم
[ترجمه گوگل]ما دوست نداریم که هر کسی ما را حامی ما کند
9. Welcome old and new clients come to patronize.
[ترجمه ترگمان] به مشتری های قدیمی و جدید خوش اومدین
[ترجمه گوگل]خوش آمدید مشتریان قدیمی و جدید به حمایت می کنند
10. That's not a shop I patronize nowadays.
[ترجمه ترگمان]این روزها فروشی نیست
[ترجمه گوگل]این فروشگاهی نیست که امروزه از آن حمایت می کنم
11. Welcome domestic and international enterprise and friend to patronize cooperation heartily.
[ترجمه ترگمان]به شرکت های داخلی و بین المللی و دوست برای حمایت از هم کاری از ته دل خوش آمدید
[ترجمه گوگل]خوش آمدید شرکت های داخلی و بین المللی و دوستان برای حمایت از همکاری با مشتاقانه
12. Those who patronize other people, demonize those they disagree with, or disregard foreign cultures as primitive have come to seem foolish.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که از مردم دیگر حمایت می کنند، از آن هایی که با آن ها مخالف نیستند مخالفت می کنند و یا به فرهنگ های خارجی بی توجهی می کنند که به نظر احمقانه می رسند
[ترجمه گوگل]کسانی که از دیگران حمایت می کنند، کسانی را که با آنها مخالفت می کنند، دین زدگی می دهند یا فرهنگ های خارجی را به عنوان بدوی بی توجهی می کنند، به نظر می رسد احمقانه است
13. Others are refused to patronize the firm.
[ترجمه ترگمان]سایرین از حمایت از این شرکت خودداری کرده اند
[ترجمه گوگل]دیگران از شرکت حمایت می کنند
14. Tom and Beiqi patronize the play, out of Dahuo Er a labyrinth.
[ترجمه ترگمان]تام و Beiqi بازی را ازسر گرفتند
[ترجمه گوگل]تام و بیکی بازی را از بازی Dahuo Er لبه دار حمایت می کنند