1. Her efforts were met with a sharp rebuff.
[ترجمه ترگمان]تلاشش بی نتیجه بود
[ترجمه گوگل]تلاش های او با یک واکنش تند و تیز شده روبرو شد
2. He received a humiliating rebuff from his manager.
[ترجمه ترگمان]از مدیر خود او را تحقیر می کرد
[ترجمه گوگل]او از طرف مدیرش یک بازنده تحقیر آمیز دریافت کرد
3. He avoided speaking to her, expecting a rebuff.
[ترجمه ترگمان]از حرف زدن با او خودداری کرد و انتظار داشت که او را برنجاند
[ترجمه گوگل]او از سخن گفتن با او اجتناب کرد و انتظار بازجویی داشت
4. My father was too proud to risk a rebuff, so he simply did not ask her.
[ترجمه ترگمان]پدرم خیلی مغرورتر از آن بود که او را به خطر بیندازد، بنابراین او فقط از او نپرسید
[ترجمه گوگل]پدرم بیش از حد افتخار میکرد که ریسک کند، پس او به سادگی از او پرسید
5. The results of the poll dealt a humiliating rebuff to Mr Jones.
[ترجمه ترگمان]نتایج این نظرسنجی رفتار تحقیرآمیز خود با آقای جونز را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]نتایج نظرسنجی یک تجدید نظر توهین آمیز به آقای جونز داشت
6. In a rebuff to the president, Congress voted against the bill.
[ترجمه ترگمان]در اشاره ای به رئیس جمهور، کنگره علیه لایحه رای داد
[ترجمه گوگل]در برابر رییس جمهور، کنگره علیه این لایحه رای داد
7. She suffered a rebuff from her manager when she raised the matter.
[ترجمه ترگمان]وقتی این موضوع را مطرح می کرد، از manager به ستوه آمده بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که او موضوع را مطرح کرد، او از مدیر خود رنج می برد
8. His words amounted to a rebuff.
[ترجمه ترگمان]حرف هایش به شدت rebuff بود
[ترجمه گوگل]کلماتش به نفع او بود
9. Governors say they are afraid of a rebuff if they venture too near territorial waters.
[ترجمه ترگمان]فرمانداران می گویند که آن ها می ترسند در صورتی که به آب های ساحلی نزدیک شوند، آن ها را نپذیرند
[ترجمه گوگل]فرمانداران می گویند که اگر در معرض آلودگی های آبهای محرک قرار گیرند، از نفوذ می ترسند
10. Her rebuff thoroughly deflated him.
[ترجمه ترگمان]او را کاملا خالی کرده بود
[ترجمه گوگل]عصبانی او به طور کامل او را نابود کرد
11. The company is still smarting from the rebuff it received in the senate finance committee.
[ترجمه ترگمان]این شرکت هنوز از امتناع خود در کمیته امور مالی مجلس سنا خشمگین است
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنان از بازپرسی که در کمیته مالی سنا دریافت کرده است، هوشمندانه است
12. Critics accused him of not wanting to rebuff the Defense Department during an election campaign.
[ترجمه ترگمان]منتقدان وی را به عدم تمایل به رد وزارت دفاع در طی یک کمپین انتخاباتی متهم کردند
[ترجمه گوگل]منتقدان او را متهم به عدم تمایل به دفاع از وزارت دفاع در دوران انتخابات کردند
13. His rebuff thoroughly deflated me.
[ترجمه ترگمان]او داشت مرا کاملا خالی می کرد
[ترجمه گوگل]تفکر او من را کاملا از بین برد
14. He recalled watching the Democrats rebuff their own conservative wing until they lost their majority.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر می آورد که دموکرات ها بخش محافظه کار خود را تا زمانی که اکثریت خود را از دست دادند، رد کرد
[ترجمه گوگل]او یادآوری می کند که تماشای دموکرات ها، جناح محافظه کارانه خود را رد می کنند تا اکثریت خود را از دست بدهند