ransack

معنی : غارتگری، زیاد کاوش کردن، جستجو کردن، چپاول کردن، غارت کردن، لخت کردن

معانی دیگر : (برای یافتن) زیرورو کردن، کاویدن، (دقیقا دنبال چیزی) گشتن، چپو کردن، به یغما بردن، دستبرد زدن

انگلیسی به فارسی

جستجو کردن، زیاد کاوش کردن، غارت کردن، چپاول کردن، لخت کردن، چپاول

انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )

حالات: ransacks, ransacking, ransacked

• : تعریف: to search through thoroughly, esp. for items to steal; plunder.
• مشابه: loot, maraud, pillage, plunder, rifle, rummage, scour, search

- The thieves ransacked the tomb in search of treasure.

[ترجمه ترگمان] دزدها مقبره را جستجو کردند تا گنج را پیدا کنند
[ترجمه گوگل] دزدان را در جستجوی گنجی گم کرده اند

• search for items to steal, look for something to pilfer; look for, seek, search for
if you ransack a building or a room, you disturb everything in it and leave it in a mess, because you are looking for something.

مترادف و متضاد

غارتگری (اسم)

robbery, incursion, ransack, sack, pillage, plunder, sacking, marauding, plundering, pillaging

زیاد کاوش کردن (فعل)

ransack

جستجو کردن (فعل)

search, attempt, quest, seek, grub, scour, look for, ransack, fish, comb, mouse, snook

چپاول کردن (فعل)

despoil, swoop, ransack, foray, maraud, spoliate

غارت کردن (فعل)

rob, despoil, harry, ravage, ransack, sack, harrow, raven, pillage, plunder, pirate, loot, foray, maraud, spoliate, reave

لخت کردن (فعل)

rob, pluck, harry, ransack, sack, strip, skin, rake up, fleece, rifle

turn inside out in search; ravage

Synonyms: appropriate, comb, despoil, explore, ferret, filch, go over with a fine-tooth comb, go through, gut, hunt, investigate, lay waste, leave no stone unturned, lift, look all over for, look high and low, look into, loot, make off with, maraud, overhaul, peer, pilfer, pillage, pinch, plunder, poach, probe, pry, purloin, raid, rake, rape, ravish, rifle, rob, rummage, rustle, sack, scan, scour, scrutinize, search, seek, seize, shake down, sound, spoil, spy, steal, strip, take away, thieve

Antonyms: care for, clean, neaten, tidy

جملات نمونه

1. I ransacked the house looking for my purse.

[ترجمه ترگمان]خونه رو گشتم دنبال کیفم
[ترجمه گوگل]من خانه را به دنبال کیف پولم گذاشتم

2. I've ransacked the house for those papers, but I can't find them.

[ترجمه ترگمان]من خانه را برای آن اوراق کاوش کرده ام، اما نمی توانم آن ها را پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من خانه را برای این مقالات خراب کرده ام، اما من نمی توانم آنها را پیدا کنم

3. They ransacked the whole classroom for their basketball.

[ترجمه ترگمان]اونا کل کلاس رو برای بسکتبال مورد بررسی قرار دادن
[ترجمه گوگل]آنها کل کلاس را برای بسکتبال خود ربوده بودند

4. The burglars ransacked the house but found nothing valuable.

[ترجمه ترگمان]سارقان خانه را جستجو کردند اما چیز ارزشمندی پیدا نکردند
[ترجمه گوگل]سرقت خانه ها خانه را خراب کرد اما چیزی ارزشمند پیدا نکرد

5. The whole flat had been ransacked.

[ترجمه ترگمان]تمام آپارتمان مورد بررسی قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]کل آپارتمان توزیع شده بود

6. She ransacked the wardrobe for something to wear.

[ترجمه ترگمان]اون کمد لباس ها رو دنبال یه چیزی واسه پوشیدن بود
[ترجمه گوگل]او کمد لباس را برای چیزی پوشید

7. The house had been ransacked by burglars.

[ترجمه ترگمان]خانه توسط دزدها مورد بررسی قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]خانه توسط سارقان دفن شده بود

8. I ransacked the cupboard for my ski boots.

[ترجمه ترگمان]من اون قفسه رو واسه کفش های اسکی هام گشتم
[ترجمه گوگل]من چکمه برای چکمه های اسکی من را فریب دادم

9. Demonstrators ransacked and burned the house where he was staying.

[ترجمه ترگمان]اون خونه رو خراب کرد و خونه رو آتیش زد
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان خانه را در جایی که ماندند ربودند و سوزاندند

10. Thieves ransacked the office, taking a sack of loose change.

[ترجمه ترگمان]همه دزد دفتر رو غارت کردن و یه کیسه پول خرد کردن
[ترجمه گوگل]دزدان دفتر را دفن کردند، یک کیسه تغییر شگرفی گرفتند

11. Invaders from the south ransacked the town.

[ترجمه ترگمان]مهاجمان از جنوب فرار کردند و شهر را غارت کردند
[ترجمه گوگل]مهاجمان از جنوب شهر را ویران کردند

12. Three robbers ransacked the bank in twenty-five minutes.

[ترجمه ترگمان]سه دزد در عرض بیست و پنج دقیقه بانک را غارت کردند
[ترجمه گوگل]سه نفر از دزدان بانک را در بیست و پنج دقیقه ربوده اند

13. They blew up trains, ransacked upper-caste homes and carried out a series of kidnappings and murders.

[ترجمه ترگمان]آن ها قطارها را منفجر کردند، خانه های طبقه بالا را غارت کردند و یک سری آدم ربایی و قتل انجام دادند
[ترجمه گوگل]آنها قطارها را منفجر کردند، خانه های بالاسری را ویران کردند و یک سری آدم ربایی و قتل را انجام دادند

14. Rioters ransacked the shops.

[ترجمه ترگمان]آشوبگران مغازه را غارت کردند
[ترجمه گوگل]ستیزه جویان مغازه ها را خراب کردند

15. At the Model school burglars ransacked the music centre after forcing open the main door.

[ترجمه ترگمان]دزدها در مدل مدرسه بعد از اینکه در اصلی را باز کردند، مرکز موسیقی را غارت کردند
[ترجمه گوگل]پس از مجبور کردن درب اصلی، در انفجار مدرسه مدرسه، مرکز موسیقی پخش شد

I ransacked all the drawers and still couldn't find my passport.

همه‌ی کشوها را زیر و رو کردم؛ ولی پاسپورتم را پیدا نکردم.

Burglars ransacked the apartment.

سارقین آپارتمان را غارت کردند.

پیشنهاد کاربران

دزدیدن.
سرقت کردن.
غارت کردن

ریخت و پاش خونه یا محلی به هنگام دزدی وقتی طرف دنبال ی چیز خاص میگرده

the rioters raced through the Capitol, ransacking offices and desecrating public spaces
NewYork Times@

کلمات دیگر: