کلمه جو
صفحه اصلی

tare


معنی : علف، وزن خالص، ویسیای صحرایی، ماشک
معانی دیگر : (گیاه شناسی) ماش، ماشک (vetch - vicia sativa هم می گویند)، (وزن ظرف یا جعبه یا وسیله ی نقلیه که برای تعیین وزن کالا از وزن کل کم می کنند) وزن ظرف، وزن خشکه، پوش وزن، کاهش بابت وزن ظرف، کاهش پوش وزن (از وزن کل)، (قدیمی) زمان گذشته و اسم مفعول: tear، وزن خالص بدون احتساب وزن ظروف، وزن خالص چیزیرااحتساب کردن

انگلیسی به فارسی

وزن خالص (بدون احتساب وزن ظروف)، وزن خالص چیزی را احتساب کردن، (گیاه‌شناسی) ویسیای صحرایی، ماشک


خالی کردن، وزن خالص، علف، ویسیای صحرایی، ماشک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various climbing, twining plants related to legumes and cultivated as forage or for their edible seeds; vetch.

(2) تعریف: the seeds of this plant.

(3) تعریف: a harmful weed or grass mentioned in the Bible as growing in the grain fields.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the weight of a carrier, container, or wrapper deducted from the gross weight of goods to determine the net weight of the contents.

(2) تعریف: the deduction made from the gross weight to allow for this.

(3) تعریف: a counterbalance used in chemical analysis to balance the weight of a container.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: tares, taring, tared
• : تعریف: to determine, note, or make an allowance for the weight of (a carrier or container of goods).

• weight of a wrapper or container deducted from the gross weight of a package to determine the net weight; vetch, variety of climbing plant with edible seeds; seeds of the tare plant; weed which grows in grain fields
find the weight of package or merchandise

مترادف و متضاد

علف (اسم)
grass, herb, herbage, darnel, fodder, forage, provender, tare

وزن خالص (اسم)
tare

ویسیای صحرایی (اسم)
tare

ماشک (اسم)
tare, vetch

جملات نمونه

1. Apparently Mr Tares retired at the end of last week.
[ترجمه ترجمه ی maha] انگار آقای تارس در اواخر هفته گذشته بازنشسته شده بود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا آقای tares در اواخر هفته گذشته بازنشسته شد
[ترجمه گوگل]ظاهرا آقای تارس در پایان هفته گذشته بازنشسته شد

2. Apparently Mr Tares retired at the end of last week. Easter eggs in all the windows now, expensive.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا آقای tares در آخر هفته بازنشسته شده در تمام پنجره ها تخم مرغ های عید پاک است
[ترجمه گوگل]ظاهرا آقای تارس در پایان هفته گذشته بازنشسته شد تخم مرغ عید پاک در تمام پنجره ها، گران است

3. Increasing tare without restricting routes a fundamental error.
[ترجمه ترگمان]افزایش tare بدون محدود کردن مسیرها یک خطای اساسی است
[ترجمه گوگل]افزایش تار بدون محدود کردن مسیرها یک خطای اساسی است

4. They weighed 57 tons each, tare.
[ترجمه ترگمان]آن ها هر کدام ۵۷ تن وزن داشتند
[ترجمه گوگل]آنها 57 تن وزن داشتند

5. Net or Tare weight: Weight of goods without the packaging or container.
[ترجمه ترگمان]وزن خالص و یا tare: وزن کالا بدون بسته بندی و یا ظرف
[ترجمه گوگل]وزن خالص یا چربی وزن کالاها بدون بسته بندی یا ظرف

6. Net Weight: the gross weight less tare.
[ترجمه ترگمان]وزن خالص: وزن ناخالص کم تر
[ترجمه گوگل]وزن خالص وزن ناخالص کم تر است

7. Weight: including tare weight and net weight.
[ترجمه ترگمان]وزن: شامل وزن tare و وزن خالص
[ترجمه گوگل]وزن شامل وزن خالص و وزن خالص

8. Please old not omit mention the tare and gross weight In addition to the net.
[ترجمه ترگمان]لطفا نام tare و وزن ناخالص را علاوه بر تور ذکر نکنید
[ترجمه گوگل]لطفا قدیمی ها را حذف نکنید اشاره به وزن خالص و وزن ناخالص علاوه بر خالص

9. Tare panda, my favourite! These stickers are in one set. Not easy to collect.
[ترجمه ترگمان]پاندا tare، محبوب من! این stickers یه تله ست جمع کردن کار آسونی نیست
[ترجمه گوگل]پاندای تار، مورد علاقه من! این برچسب ها در یک مجموعه قرار دارند جمع آوری آسان نیست

10. Until we find clubs for Tare and Inzaghi we wont make any forward signings ( according to Lotito ) .
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که برای tare و Inzaghi چوب پیدا نکنیم، از خریده ای پیش رو (به گزارش Lotito)استفاده نخواهیم کرد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که ما باشگاه های Tare و Inzaghi را پیدا نکنیم، ما هر گونه امضای قراردادی را (با توجه به Lotito) انجام می دهیم

11. Tare: the weight of cotton's packaging materials.
[ترجمه ترگمان]tare: وزن مواد بسته بندی کتان
[ترجمه گوگل]وزن مواد بسته بندی پنبه را از بین ببرید

12. The principles outlined above for getting the tare weight of containers should be applied.
[ترجمه ترگمان]اصولی که در بالا برای دریافت وزن tare کانتینرها مشخص شده اند باید اعمال شوند
[ترجمه گوگل]اصول ذکر شده در بالا برای گرفتن وزن بسته بندی ظروف باید اعمال شود

13. A third method evaluating the tare and interference, sometimes employed where an image system is impracticable.
[ترجمه ترگمان]روش سومی که the و تداخل را ارزیابی می کند، گاهی اوقات در جایی بکار می رود که یک سیستم تصویر غیرعملی است
[ترجمه گوگل]یک روش سوم برای ارزیابی تار و تداخل، گاهی اوقات مورد استفاده قرار می گیرد که یک سیستم تصویر غیر عملی است

14. The partnership of Royal, Simon, and Tare sells its business to the North Corporation.
[ترجمه ترگمان]شراکت رویال، سایمون، و tare تجارت خود را به شرکت نورث می فروشد
[ترجمه گوگل]مشارکت سلطنتی، سیمون و تار، تجارت خود را به شرکت شمالی منتقل می کند

پیشنهاد کاربران

وزن خالی

tare ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: وزن ظرف
تعریف: وزن پوشش یا بسته بندی بار و در مورد بارگُنج، وزن بارگُنج خالی|||اختـ . وَف


کلمات دیگر: