کلمه جو
صفحه اصلی

rectangle


معنی : راست گوشه، مربع مستطیل، مستطیل راست گوش، چهار گوش دراز
معانی دیگر : مستطیل، راست بر

انگلیسی به فارسی

مربع مستطیل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a geometric plane figure with four sides, four right angles, and opposite sides parallel.

• parallelogram with four right angles
a rectangle is a shape with four sides whose angles are all right angles. each side of a rectangle is the same length as the one opposite to it.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] مستطیل
[آب و خاک] مستطیلی

مترادف و متضاد

راست گوشه (اسم)
rectangle, right triangle

مربع مستطیل (اسم)
rectangle

مستطیل راست گوش (اسم)
rectangle

چهار گوش دراز (اسم)
rectangle

جملات نمونه

1. He handed me a little rectangle of white paper.
[ترجمه Hasti] او یک تکه کاغذ سفید مستطیل شکل را به من داد
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ سفید به دستم داد
[ترجمه گوگل]او یک مستطیل کمی از کاغذ سفید را به من داد

2. The rectangle is 5 cm long and 9 cm wide.
[ترجمه علی چوپانی] میتطیل ۵ سانتیمتر طول و ۹ سانتیمتر عرض دارد
[ترجمه M.Z.A] مستطیل ۵سانتیمتر طول و ۹سانتیمتر پهنا دارد.
[ترجمه ترگمان]مستطیل ۵ سانتیمتر طول و ۹ سانتیمتر عرض دارد
[ترجمه گوگل]مستطیل 5 سانتیمتر و 9 سانتی متر عرض دارد

3. He drew a rectangle on the blackboard.
[ترجمه Z.j] او یک مستطیل بر روی تخته سیاه کشید
[ترجمه ترگمان]روی تخته سیاه یک مستطیل کشید
[ترجمه گوگل]او یک مستطیل بر روی تخته سیاه گذاشت

4. The area of a rectangle is its height times its width.
[ترجمه ayda] مساحت یک مستطیل ارتفاع در عرض آن است
[ترجمه جلال همت] اصلا جمله نوشته در متن از لحاظ ریاضی غلط است
[ترجمه ترگمان]مساحت مستطیل، ارتفاع آن برابر با عرض آن است
[ترجمه گوگل]مساحت یک مستطیل ارتفاع آن برابر عرض آن است

5. It is a rectangle if the four angles square.
[ترجمه محمد حسین] اگر چهار ضلع برابر باشد مستطیل است ( استدلال غلط )
[ترجمه سعید جوان] اگر چهار زاویه قائم باشد، مستطیل است
[ترجمه ترگمان]اگر چهار زاویه مربع باشد، مستطیل است
[ترجمه گوگل]اگر چهار زاویه مربع است، مستطیل است

6. Calculate the perimeter of the rectangle.
[ترجمه ترگمان]محیط مستطیل را محاسبه کنید
[ترجمه گوگل]محاسبه محیط مستطیل

7. Dougal levered up the rectangle of hardwood.
[ترجمه ترگمان]Dougal از چوب بلوط ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]Dougal مستطیل چوب سخت را تحمل کرد

8. Suddenly, a face appeared, breaking into the rectangle of sky.
[ترجمه ترگمان]ناگهان، صورتی ظاهر شد و به مستطیل آسمان برخورد کرد
[ترجمه گوگل]ناگهان یک چهره ظاهر شد، به داخل مستطیل آسمان فرو ریخت

9. Fold the rectangle of dough in thirds again, crimping the seam with your fingers so that it will not open up.
[ترجمه ترگمان]مستطیل خمیر را دوباره با انگشتان خود تاه کنید تا درز را با انگشتان خود خمیر کنید تا باز نشود
[ترجمه گوگل]دوباره مستطیل خمیر را در سه ثانیه قرار دهید و انگشتان خود را با شانه بچرخانید تا باز نخواهد شد

10. Roll out the dough again into a rectangle.
[ترجمه ترگمان]خمیر را دوباره به مستطیل بزنید
[ترجمه گوگل]دوباره خمیر را به یک مستطیل تبدیل کنید

11. The solution? Move the column as a rectangle, not as a column.
[ترجمه ترگمان]راه حل؟ ستون را به شکل مستطیل حرکت دهید، نه به عنوان ستون
[ترجمه گوگل]راه حل؟ ستون را به عنوان یک مستطیل حرکت کنید، نه به عنوان یک ستون

12. The television screen became a rectangle of icy aquamarine.
[ترجمه ترگمان]صفحه تلویزیون به رنگ آبی یخی می مانست
[ترجمه گوگل]صفحه تلویزیون به یک مستطیل عجیب و غریب آبی تبدیل شد

13. Then a rectangle of brighter light illuminates the dusty ruched curtains as they glide towards the ceiling.
[ترجمه ترگمان]وقتی به سوی سقف پرواز می کنند، یک مستطیل از نور brighter روشن می کند
[ترجمه گوگل]سپس یک مستطیل نور روشن تر، پرده های گرد و غبار گرد و غبار را به سمت سقف سرازیر می کند

14. A rectangle is subdivided into one large and two small squares such that the overlap is constant width.
[ترجمه ترگمان]مستطیل به یک مربع بزرگ و دو مربع کوچک تقسیم می شود به طوری که همپوشانی در عرض ثابت باشد
[ترجمه گوگل]یک مستطیل به یک مربع بزرگ و دو مربع تقسیم می شود به طوری که همپوشانی عرض ثابت است

پیشنهاد کاربران

مستطیل، چهار گوشه
quadrangle

مستطیل

مستطیـل ، چهآرگـوش

مستطیل
A shape with two long sides two short sides and four of 90 degrees

مثلث افرین


کلمات دیگر: