کلمه جو
صفحه اصلی

scandalous


معنی : رسوایی اور، پرجنجال، افتضاح امیز
معانی دیگر : ننگ آور، ننگ آمیز، رسوا کننده، شرم آور، ننگین

انگلیسی به فارسی

ننگ آور، ننگ آمیز، رسوا کننده، شرم آور، ننگین، افتضاح آمیز


رسوا کننده، پرجنجال، افتضاح امیز، رسوایی اور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: scandalously (adv.), scandalousness (n.)
(1) تعریف: causing, or likely to cause, a scandal; shocking; disgraceful.
مترادف: disgraceful, flagrant, inglorious, outrageous, shameful, shocking
مشابه: dishonorable, disreputable, ignominious, improper, indecent, indecorous, infamous, objectionable, opprobrious, reprehensible

- The senator's scandalous love affair with one of his aides was reported in all the newspapers.
[ترجمه ترگمان] رابطه رسوایی آمیز سناتور با یکی از دستیاران او در همه روزنامه ها گزارش شده بود
[ترجمه گوگل] عاشقانه رسوایی سناتور با یکی از همدستانش در تمام روزنامه ها گزارش شد

(2) تعریف: consisting of or containing material likely to cause a scandal.
مترادف: calumnious, defamatory, slanderous, traducing
متضاد: seemly
مشابه: gossipy, injurious, insinuating, libelous

- a scandalous report
[ترجمه ترگمان] یک گزارش رسوا کننده
[ترجمه گوگل] گزارش رسمی

• outrageous, shocking; disgraceful, shameful; defamatory, libelous; preoccupied with scandal
something that is scandalous is considered immoral and shocking.
you can describe something as scandalous when it makes you very angry.

مترادف و متضاد

رسوایی اور (صفت)
infamous, disgraceful, scandalous

پرجنجال (صفت)
noisy, scandalous

افتضاح امیز (صفت)
scandalous

disreputable


Synonyms: atrocious, backbiting, calumnious, crying, defamatory, desperate, detracting, detractive, disgraceful, gossiping, heinous, ignominious, infamous, libelous, maligning, monstrous, odious, opprobrious, outrageous, red hot, scurrilous, shameful, shocking, slanderous, traducing, unseemly, untrue, vilifying


Antonyms: proper, reputable, respected


جملات نمونه

1. their scandalous treatment of racial and religious minorities
رفتار شرم آور آنها با اقلیت های نژادی و مذهبی

2. The project was denounced as a scandalous waste of public money.
[ترجمه ترگمان]این پروژه به عنوان یک هدر رسوا کننده پول عمومی محکوم شد
[ترجمه گوگل]این پروژه به عنوان اتلاف هولناک پول عمومی محکوم شد

3. He spoke of scandalous corruption and incompetence.
[ترجمه ترگمان]درباره فساد و بی کفایتی سخن می گفت
[ترجمه گوگل]او از فساد و فساد رسوایی صحبت کرد

4. She insisted that every scandalous detail of the story had been manufactured.
[ترجمه ترگمان]او تاکید کرد که تمام جزئیات آن داستان ساخته شده است
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که هر جزئیات اسطوره ای از داستان تولید شده باشد

5. There was a dramatic sequel to last Thursday's scandalous revelations when the minister for trade suddenly announced his resignation.
[ترجمه ترگمان]در زمانی که وزیر تجارت ناگهان استعفای خود را اعلام کرد، یک نسخه نمایشی از revelations افتضاح آمیز روز پنج شنبه گذشته وجود داشت
[ترجمه گوگل]پس از آنکه وزیر تجارت ناگهان استعفای خود را اعلام کرد، عاقبت جالبی بود که در آخرین اعلامیه های رسوائی پنج شنبه وجود داشت

6. It is absolutely scandalous that a fantastic building like this is just left to rot away.
[ترجمه ترگمان]واقعا افتضاح است که یک ساختمان فوق العاده مثل این فقط از بین برود
[ترجمه گوگل]کاملا شگفت انگیز است که یک ساختمان فوق العاده مانند این است که فقط به پوسیدن دور

7. It's scandalous that you still haven't been paid.
[ترجمه ترگمان]It که هنوز پول ندادی
[ترجمه گوگل]این رسوائی است که شما هنوز پرداخت نشده اید

8. The decision is nothing short of scandalous.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم چیزی جز رسوایی نیست
[ترجمه گوگل]این تصمیم چیزی جز رسوایی نیست

9. It is scandalous that he has not been punished.
[ترجمه ترگمان]رسواکننده است که او تنبیه نشده است
[ترجمه گوگل]این رسوا کننده است که او مجازات نشده است

10. The revelation of his scandalous past led to his resignation.
[ترجمه ترگمان]افشای گذشته scandalous منجر به استعفای او شد
[ترجمه گوگل]کشف گذشته افسارگویی او منجر به استعفای وی شد

11. She deplored his scandalous actions.
[ترجمه ترگمان]او از کاره ای رسواکننده خود پشیمان بود
[ترجمه گوگل]او اعمال رسوائی خود را از دست داد

12. For both sides to this scandalous transaction there is a bottom line.
[ترجمه ترگمان]برای هر دو طرف این تراکنش شرم آور یک خط پایین وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای هر دو طرف به این معامله اسرارآمیز یک خط پایین وجود دارد

13. But this is totally scandalous, Stella, and you know it.
[ترجمه ترگمان]اما این واقعا scandalous استلا و تو هم اینو میدونی
[ترجمه گوگل]اما این کاملا رسوایی دارد، استلا، و شما آن را می دانید

14. Twenty years ago, it was scandalous when a baseball pitcher named Wayne Garland signed for $ 200, 000 a year.
[ترجمه ترگمان]بیست سال پیش در زمانی که یک توپ بیسبال به نام وین گارلند به مبلغ ۲۰۰ هزار دلار در سال به امضا رسید، افتضاح بود
[ترجمه گوگل]بیست سال پیش، زمانی که یک کاسه بیسبال به نام وین گارلند به مبلغ 200، 000 دلار در سال به امضا رسید، رسوا شد

15. It leads to death and a scandalous murder inquiry which threatens to expose some dark secrets.
[ترجمه ترگمان]این کار منجر به مرگ و یک بازجویی رسواکننده است که تهدید به افشای سری رازهای پشت پرده می شود
[ترجمه گوگل]این منجر به مرگ و تحقیق قتل عام می شود که تهدید می کند برخی از اسرار تاریک را افشا کند

their scandalous treatment of racial and religious minorities.

رفتار شرم آور آن‌ها با اقلیت‌های نژادی و مذهبی.


scandalous stories.

داستان‌های رسوا کننده.


پیشنهاد کاربران

ناعادلانه و غلط

ننگین

Back the, expressing your emotions was quite scandalous. But time changes
ننگین / خفت بار / رسوایی آور / شرم آور

شرم آور

– That was a scandalous behavior
– He spoke of scandalous corruption and incompetence
– Their scandalous treatment of racial and religious minorities


کلمات دیگر: