کلمه جو
صفحه اصلی

satiation


معنی : سیری، اشباع
معانی دیگر : اقناع

انگلیسی به فارسی

اقناع، اشباع


طعم و مزه، اشباع، سیری


انگلیسی به انگلیسی

• complete satisfaction, repletion; excessive gratification, state of being overly full or gratified, surfeit

مترادف و متضاد

سیری (اسم)
intensity, density, bellyful, satiety, fullness, satiation, intension, depth, tint

اشباع (اسم)
imbibition, glut, satiation, suffusion, impregnation, saturation

جملات نمونه

1. SATIATION - Numbs them out, they feel nurtured by the numbing experience.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تجربه numbing، آن ها را پرورش داده و آن ها را پرورش می دهند
[ترجمه گوگل]SATIATION - آنها را بیرون می کشد، آنها احساس می کنند با تجربه بی حوصله پرورش می دهند

2. Fire satiation of major districts in Chongqing is discussed, based on data form 1997 to 200
[ترجمه ترگمان]satiation از مناطق مهم شهر چانگ کینگ، براساس داده های مربوط به فرم داده ۱۹۹۷ تا ۲۰۰ مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]طعم آتش از ولسوالی های عمده در شهر چونگینگ بر اساس داده های 1997 تا 200 مورد بحث قرار گرفته است

3. SATIATION - Numbs them out, they feel nurtured by the numbing experience. Underlying emotional issue: unresolved pain.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تجربه numbing، آن ها را پرورش داده و آن ها را پرورش می دهند مساله اصلی احساسی: درد حل نشده
[ترجمه گوگل]SATIATION - آنها را بیرون می کشد، آنها احساس می کنند با تجربه بی حوصله پرورش می دهند موضوع عاطفی مبتنی بر درد حل نشده است

4. The film is satiation, hard, gloss. The application is convenience.
[ترجمه ترگمان]این فیلم satiation، سفت و سخت است این برنامه راحتی است
[ترجمه گوگل]این فیلم اشباع، سخت و براق است نرم افزار راحتی است

5. A new excitement is only an additional satiation.
[ترجمه ترگمان]یک هیجان جدید فقط یک satiation اضافی است
[ترجمه گوگل]هیجان جدید تنها یک طعم اضافی است

6. Measurement for controlling fire satiation is discussed And the following problems are presented.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری برای کنترل satiation آتش مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و مشکلات زیر ارایه می شوند
[ترجمه گوگل]اندازه گیری برای کنترل اشباع آتش مورد بحث قرار گرفته است و مشکلات زیر ارائه شده است

7. If so, satiation is said to exist.
[ترجمه مهدی سلطانی] اگر اینطورشد، لبریز ( اشباع ) شده است.
[ترجمه ترگمان]اگر اینطور است، گفته می شود که satiation وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر چنین باشد، گفته شده است که طعم وجود دارد

8. The meal was consumed as rapidly as was comfortable within 15 minutes or stopped when satiation occurred.
[ترجمه ترگمان]غذا به همان سرعتی که در عرض ۱۵ دقیقه راحت بود مصرف می شد یا زمانی که satiation رخ داد توقف کرد
[ترجمه گوگل]غذا به همان اندازه سریع بود که ظرف 15 دقیقه راحت شد و یا زمانی که سمیت اتفاق افتاد متوقف شد

9. Description: Traditional wine making method, has nature smell from vinery, wine's body is satiation and long time memorable in the mouth.
[ترجمه ترگمان]شرح: روش تولید شراب سنتی، بوی طبیعت از vinery، بدنه شراب satiation و مدت طولانی به یاد ماندنی در دهان دارد
[ترجمه گوگل]شرح روش شراب سازی سنتی، بوی طبیعت از ونیز، بدن شراب است طعم و مزه در طول دهان

10. Usually, trichome density is big, the growth condition is good and the trichome secretion quantity is big that leaf fragrance is full-bodied and satiation.
[ترجمه ترگمان]معمولا، چگالی trichome بزرگ است، شرایط رشد خوب است و مقدار ترشح trichome، بزرگ است که عطر برگ کامل و سالم است
[ترجمه گوگل]معمولا تراکم تراکم بزرگ است، شرایط رشد خوب است و مقدار ترشوم ترشوم بزرگ است که عطر برگ پر از سس و سس است

11. Hunting is usually initiated by hunger and stopped by satiation.
[ترجمه ترگمان]شکار معمولا توسط گرسنگی آغاز می شود و توسط satiation متوقف می شود
[ترجمه گوگل]شکار معمولا از طریق گرسنگی شروع می شود و توسط اشباع متوقف می شود

12. Practice portion control and eat slowly to the point of satiation, not fullness.
[ترجمه مهدی سلطانی] کنترل وعده های غذایی را تمرین کنید و به آرامی تاحد سیری غذابخورید ، نه پرکردن ( شکم ) .
[ترجمه ترگمان]کنترل بخش را تمرین کنید و به آرامی تا نقطه اوج مصرف کنید، نه کامل
[ترجمه گوگل]تمرین بخش کنترل و خوردن به آرامی به نقطه اشباع، نه کامل

13. MAIN OUTCOME MEASURES: Occurrence of branches of hepatic portal vein; clearness and satiation of the vessel wall.
[ترجمه ترگمان]از لا ید گیت measures: Occurrence از شاخه های سیاه رگ کبد، صراحت و satiation از دیواره کشتی
[ترجمه گوگل]اقدامات اصلی نتیجه رخدادها شاخه های ورید پورت کبدی؛ روشنایی و نشاط دیواره عروق

14. Eating slowly will help ensure that you can hear your body's satiation signals.
[ترجمه ترگمان]خوردن به آرامی به شما کمک خواهد کرد تا مطمئن شوید که می توانید سیگنال های satiation را بشنوید
[ترجمه گوگل]خوردن به آرامی کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که می توانید سیگنال های اشباع بدن خود را بشنوید

پیشنهاد کاربران

لبریز
پرشده

fullness


کلمات دیگر: