1. Sugars are reabsorbed in the kidney.
[ترجمه ترگمان]Sugars در کلیه محو شده
[ترجمه گوگل]شکر ها در کلیه دوباره جذب می شوند
2. Government expenditures can reabsorb these resources in the production of guided missiles, military aircraft, and new schools and highways.
[ترجمه ترگمان]هزینه های دولت می تواند این منابع را در تولید موشک های هدایت شونده، هواپیماهای نظامی، و مدارس و بزرگراه های جدید تقویت کند
[ترجمه گوگل]مخارج دولت می تواند این منابع را در تولید موشک های هدایت شده، هواپیماهای نظامی، مدارس و بزرگراه های جدید بازسازی کند
3. The use of a Poultice Powder will help reabsorb stains out of stone, concrete and grout surfaces.
[ترجمه ترگمان]استفاده از پودر poultice به تمیز کردن لکه ها از سطوح سنگ، بتن و دوغاب زده کمک می کند
[ترجمه گوگل]استفاده از یک پودر پودر، از سطوح سنگ، بتن و گرد و غبار کمک می گیرد تا لکه ها را دوباره باز کند
4. Plants, soils and the oceans of Earth reabsorb the gas, but that takes a while.
[ترجمه ترگمان]گیاهان، خاک ها و اقیانوس های زمین به گاز فشار می اورند، اما این کار کمی طول می کشد
[ترجمه گوگل]گیاهان، خاک ها و اقیانوس های زمین گاز را دوباره جذب می کنند، اما طول می کشد
5. Building huge air-capture plants to reabsorb the carbon dioxide produced by burning fossil fuels would be a perverse outcome.
[ترجمه ترگمان]ساخت نیروگاه های بزرگ برای جذب دی اکسید کربن تولید شده با سوزاندن سوخت های فسیلی، نتیجه انحرافی خواهد بود
[ترجمه گوگل]احداث تاسیسات بزرگ تصفیه هوا برای بازبینی دی اکسید کربن تولید شده توسط سوختن سوخت های فسیلی نتیجه ای منفور خواهد بود
6. Alternatively, Russia could reabsorb Georgia into its orbit by weakening Tbilisi's economic independence and political sovereignty.
[ترجمه ترگمان]متناوبا، روسیه می تواند با تضعیف استقلال اقتصادی و حاکمیت سیاسی گرجستان، گرجستان را در مدار خود قرار دهد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، روسیه می تواند گرجستان را به سمت خود بازگرداند، با تضعیف استقلال اقتصادی و حاکمیت سیاسی تفلیس
7. The kidneys cannot reabsorb the excess glucose load, causing glycosuria, osmotic diuresis, thirst, and dehydration.
[ترجمه ترگمان]کلیه ها نمی تواند فشار اضافی گلوکز را دفع کند و باعث glycosuria، diuresis اسمزی، تشنگی و dehydration شود
[ترجمه گوگل]کلیه ها نمیتوانند بار اضافی گلوکز را دوباره جذب کنند، باعث گلیسوزوری، دیورز اسمزی، تشنگی و کم آبی بدن می شود
8. The Tao is simply choosing to reabsorb these souls and clean up the cause with a team of the most experienced creators of all time.
[ترجمه ترگمان]تائو معتقد است که این جان ها را از بین می برد و علت آن را با تیمی از the experienced در تمام زمان ها تمیز می کند
[ترجمه گوگل]Tao به سادگی تصمیم به بازبینی این روح ها و پاک کردن علت را با یک تیم از سازندگان با تجربه ترین از همه زمان ها
9. The ECB will this week seek to reabsorb the equivalent amount of liquidity from the eurozone financial system in an attempt to "sterilise" any inflation impact.
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی اروپا در این هفته به دنبال کاهش مقدار معادل نقدینگی سیستم مالی منطقه یورو در تلاش برای \"عقیم کردن\" هر گونه تاثیر تورم است
[ترجمه گوگل]بانک مرکزی اروپا در هفته جاری تلاش خواهد کرد تا مقدار معادل نقدینگی از سیستم مالی منطقه یورو را دوباره به دست بیاورد تا تلاش کند تا هر گونه تاثیر تورم را 'استریلیزه' کند
10. The moisture in the gel will be given off during the day and reabsorbed at night.
[ترجمه ترگمان]رطوبت در ژل در طول روز و reabsorbed در شب داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]رطوبت در ژل در طول روز تخلیه می شود و در شب دوباره جذب می شود
11. Under normal conditions, approximately 65 percent of salt and water is reabsorbed at this site.
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط عادی، حدود ۶۵ درصد نمک و آب در این محل مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در شرایط عادی، حدود 65 درصد از نمک و آب در این سایت دوباره جذب می شود
12. Diarrhoea is characterised by a failure of the gut to reabsorb the majority of the fluid and ions from its lumen.
[ترجمه ترگمان]Diarrhoea با شکست شکم مشخص می شود تا اکثریت سیال و یون ها را از لومن جدا کند
[ترجمه گوگل]اسهال با شکستگی روده مشخص می شود تا اکثریت سیلیس و یون ها را از لومن دوباره جذب کند
13. More than 95% of the bile acids are then reabsorbed, the major portion by active uptake in the distal ileum.
[ترجمه ترگمان]پس از آن بیش از ۹۵ % از اسیده ای کیسه صفرا، بخش عمده ای از جذب فعال در the دور هستند
[ترجمه گوگل]سپس بیش از 95٪ اسید های صفراوی دوباره جذب می شوند، بخش عمده ای از جذب فعال در ileum دفاعی
14. The aluminum salts in the antiperspirant help the body reabsorb the fluids in the bite, which will reduce the swelling and get rid of most of the itching.
[ترجمه ترگمان]نمک های آلومینیوم در the به بدن کمک می کنند مایعات را گاز بگیرند، که باعث کاهش تورم و رهایی از بیشتر خارش می شود
[ترجمه گوگل]نمک های آلومینیوم در ضد عرق به بدن کمک می کند تا مایعات را در نیشکر دوباره جذب کند، که تورم را کاهش می دهد و بیشترین خارش را از بین می برد
15. As factory closures gather pace, fears are growing of a mass exodus back to rural areas that could struggle to reabsorb the workers.
[ترجمه ترگمان]با رشد تعطیلی کارخانه، ترس از مهاجرت دسته جمعی به مناطق روستایی که ممکن است برای نجات کارگران تقلا کند، در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]همانطور که بسته شدن کارخانه ها به سرعت در حال افزایش است، ترس از خروج توده ای به مناطق روستایی که می توانند تلاش کنند تا کارگران را دوباره بازسازی کنند رو به رشد است