1. I'm such a scatterbrain - I'm always leaving my umbrella behind.
[ترجمه ترگمان]من خیلی خسته هستم - همیشه چترم را پشت سر می گذارم
[ترجمه گوگل]من چنین پراکنده ای هستم - من همیشه چترم را پشت سرم می گذارم
2. Mary is such a scatterbrain that she always forgets something.
[ترجمه ترگمان]مری خیلی سبک است که همیشه چیزی را فراموش می کند
[ترجمه گوگل]مری چنین پراکنده ای است که همیشه چیزی را فراموش می کند
3. If you're a scatterbrain like me, you'll probably find this harder than you think.
[ترجمه ترگمان]اگر تو مردی مثل من، احتمالا این را سخت تر از اونی که فکر می کنی پیدا می کنی
[ترجمه گوگل]اگر شما یک پراکنده هستید مثل من، احتمالا این را سخت تر از آنچه فکر می کنید پیدا خواهید کرد
4. What a scatterbrain! She forgot to plug in the coffee-maker.
[ترجمه ترگمان]چه سبک مغزی! یادش رفت قهوه ساز رو خاموش کنه
[ترجمه گوگل]چه چیزی پراکنده است او قهوه ساز را پاره کرد
5. Aunt Mary is such a scatterbrain that she always forgets something.
[ترجمه ترگمان]عمه مری چنان سبک مغزی است که همیشه چیزی را فراموش می کند
[ترجمه گوگل]عمه مری چنین پراکنده ای است که او همیشه چیزی را فراموش می کند
6. The scatterbrain me might just forget to tell her if I leave it till tomorrow.
[ترجمه ترگمان]سبک مغزی شاید فراموش کنم که به او بگویم تا فردا آن را ترک کنم یا نه
[ترجمه گوگل]ممکن است فرار کنه من فقط فراموش کرده ام که او را تا فردا ترک کنم
7. He is a scatterbrain.
[ترجمه ترگمان] اون آدم مغزی - ه
[ترجمه گوگل]او پراکنده است