1. a dining saloon
تالار ناهارخوری
2. Hidden dangers lurk in every family saloon car.
[ترجمه ترگمان]خطرات پنهان در هر خودرو خانواده پنهان می شوند
[ترجمه گوگل]خطرات پنهانی در هر ماشین سالن اجتماع خیره می شوند
3. A man came to lay the saloon carpet.
[ترجمه ترگمان]مردی آمد که فرش سالن را پهن کند
[ترجمه گوگل]یک مرد فرش سالن را گذاشت
4. The company is introducing a new family saloon this year.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال معرفی یک سالن جدید خانوادگی در سال جاری است
[ترجمه گوگل]این شرکت سالن جدید خانواده را معرفی می کند
5. The police are looking for a large black saloon with German registration plates.
[ترجمه ترگمان]پلیس به دنبال یک سالن بزرگ سیاه با پلاک آلمان است
[ترجمه گوگل]پلیس به دنبال یک سالن بزرگ سیاه و سفید با صفحات ثبت نام آلمان است
6. One extremity of the saloon is occupied by an ottoman, finished in satin, ensuite with the curtains.
[ترجمه ترگمان]یک گوشه میخانه کنار یک نیمکت چهار پایه اشغال شده بود، با پرده های ابریشمی و ensuite که از پرده آویخته بود
[ترجمه گوگل]یک قسمت انتهایی سالن توسط یک عثمانی، که در ساتن ساخته شده است، با پرده های تزیینی اشغال می شود
7. Skoda will pull the wraps off their Fabia saloon, the Octavia 4X4 hatchback and a mystery concept car.
[ترجمه ترگمان]Skoda the را از سالن their، اوکتاویا ۴ X۴ hatchback و یک ماشین مفهوم معما درآورد
[ترجمه گوگل]Skoda خواهد شد پیچ و تاب از Fabia سالن خود را، Octavia 4X4 هچوبه و یک ماشین مفهوم رمز و راز
8. He got a job sweeping out a saloon and was allowed to sleep in the carriage house behind it.
[ترجمه ترگمان]او شغلی داشت که میخانه را جارو می کرد و اجازه داشت در کالسکه پشت آن بخوابد
[ترجمه گوگل]او یک کار را انجام داد و یک سالن را انتخاب کرد و در خانه حمل و نقل در پشت آن مجاز به خواب بود
9. And through the archway that opened into the saloon, he saw a flicker of light.
[ترجمه ترگمان]و از گذرگاه سرپوشیده که در میخانه باز شد، برقی از نور دید
[ترجمه گوگل]و از طریق بایگانی که به داخل سالن باز شد، او یک فلاش نور را دید
10. In the saloon, there is live country music on weekends.
[ترجمه ترگمان]در میخانه ها، در تعطیلات آخر هفته موسیقی کشوری وجود دارد
[ترجمه گوگل]در سالن، تعطیلات آخر هفته، موسیقی محلی زندگی می کند
11. Available as both saloon and fastback, the Rover 820 Si 16v is designed to beat the system on two counts.
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که هر دو طرف سالن و هم fastback موجود است، Rover پلاس ۱۶ v + v برای ضربه زدن به سیستم در دو مورد طراحی شده است
[ترجمه گوگل]Rover 820 Si 16v موجود به عنوان سالن و Fastback، طراحی شده است تا سیستم را بر روی دو شمارش قرار دهد
12. You guys could go to the Sirloin Saloon for a nice big steak.
[ترجمه ترگمان]شماها می تونین به رستوران Sirloin برای یه استیک خیلی خوب برین
[ترجمه گوگل]شما بچه ها می توانید برای یک استیک خوب بزرگ به سالن خیلین بروید
13. Trent sat on the saloon deck, holding his coffee mug cupped in his hands.
[ترجمه ترگمان]ترنت روی عرشه نشسته بود و فنجان قهوه اش را در دست هایش نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]ترنت در عرشه سالن نشسته بود، فنجان قهوه اش را در دستش نگه داشت
14. This mid-range saloon and hatchback series replaces the trusty old Bluebird and is light years ahead in styling, performance and comfort.
[ترجمه ترگمان]این سالن میانی و مجموعه های hatchback جایگزین Bluebird قدیمی قابل اعتمادی است و سال های نوری جلوتر در سبک دهی، عملکرد و راحتی است
[ترجمه گوگل]این سری از سالن و سری هاتچ بیس جایگزین Bluebird قدیمی قابل اعتماد است و سال های پیش رو در سبک، عملکرد و راحتی پیش می آید
15. He had come up through motorcycle racing and saloon cars.
[ترجمه ترگمان]او از بین موتور سیکلت و ماشین های آتش نشانی آمده بود
[ترجمه گوگل]او از مسابقات موتور سیکلت و خودروهای سالن آمده بود