کلمه جو
صفحه اصلی

saviour


معنی : ناجی
معانی دیگر : savior نجات دهنده

انگلیسی به فارسی

( savior ) نجات دهنده، ناجی


نجات دهنده، ناجی، پشتیبان


انگلیسی به انگلیسی

• one who saves, redeemer, rescuer
a saviour is a person who saves people from danger; a literary use.
in christianity, the saviour is jesus christ.

مترادف و متضاد

ناجی (اسم)
savior, saviour

جملات نمونه

1. The people clearly saw her as their saviour.
[ترجمه عباس رسولی] آن مردم بدون شک اورا ناجی خود می پنداشتند.
[ترجمه عباس رسولی] آن آدمها بدون هیچ شک و تردیدی به چشم ناجی خود به او نگاه می کردند.
[ترجمه ترگمان]مردم آشکارا او را ناجی خود می دیدند
[ترجمه گوگل]مردم به وضوح او را به عنوان نجات دهنده خود دیدند

2. He was seen by many as the saviour of the organization.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از او را ناجی سازمان دیدند
[ترجمه گوگل]او بسیاری را به عنوان نجات دهنده سازمان دیده بود

3. The new manager has been hailed as the saviour of the club.
[ترجمه ترگمان]مدیر جدید به عنوان ناجی این باشگاه مورد ستایش قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]مدیر جدید به عنوان نجات دهنده باشگاه مورد ستایش قرار گرفته است

4. He emerged as the potential saviour of the club.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان ناجی بالقوه این باشگاه ظاهر شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان نجات دهنده بالقوه باشگاه ظاهر شد

5. They regarded him as the saviour of their country.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را ناجی کشورشان می دانستند
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان ناجی کشور خود شناختند

6. I saw myself as the saviour of my country.
[ترجمه ترگمان]خودم را به عنوان ناجی کشور خودم دیدم
[ترجمه گوگل]من خودم را به عنوان ناجی کشورم دیدم

7. I must put my Saviour always before me as my example, friend and guide.
[ترجمه ترگمان]من باید نجات دهنده خود را در مقابل خود به عنوان مثال، دوست و راهنمای خود بگذارم
[ترجمه گوگل]من باید نجات دهنده من همیشه به عنوان مثال، دوست و راهنمای من قبل از من قرار داده است

8. It was then that my saviour arrived.
[ترجمه ترگمان]این بود که saviour از راه رسید
[ترجمه گوگل]آن زمان بود که منفجر کننده وارد شد

9. The Saviour promised to be there for you, continuously.
[ترجمه ترگمان]نجات دهنده ما قول داده بود که به طور مداوم در آنجا حضور داشته باشد
[ترجمه گوگل]نجات دهنده وعده داده است که به طور پیوسته برای شما وجود داشته باشد

10. In the centre is the Saviour attended by two archangels.
[ترجمه ترگمان]در وسط این مرکز دو فرشته دیده می شود
[ترجمه گوگل]در مرکز این نجات دهنده حضور دو داگلاس است

11. Then a saviour appeared in the form of a man called Arthur Grogan.
[ترجمه ترگمان]سپس یک ناجی به شکل مردی بنام ارتور Grogan ظاهر شد
[ترجمه گوگل]سپس یک ناجی به شکل یک مرد به نام آرتور گروگان ظاهر شد

12. Frank was Lionel's saviour from an orphanage, and the case is very personal indeed.
[ترجمه ترگمان]فرانک saviour یک یتیم خونه بود و این موضوع واقعا شخصی است
[ترجمه گوگل]فرانک نجات دهنده لیونل از یتیم خانه بود، و این مورد در واقع بسیار شخصی است

13. West Indies' second innings saviour: Jimmy Adams, on his Test debut, making a defiant and unbeaten 7
[ترجمه ترگمان]دومین دور ضربه زنی هند غربی: جیمی آدامز در اولین بازی آزمایشی خود ۷ امتیاز گرفت و ۷ امتیاز گرفت
[ترجمه گوگل]جیممی آدامز، نجات دهنده دومین هندزفری غرب، در اولین تست خود، ایجاد یک پیشخدمت و شکست ناپذیر 7

14. You're not - Oh, my Lord and Saviour!
[ترجمه ترگمان]نه، خدای من و منجی من!
[ترجمه گوگل]تو نیستی - اوه، پروردگار من و نجات دهنده!

پیشنهاد کاربران

منجی

منجی , ناجی

# It was then that my saviour arrived
# They regarded him as the saviour of their country


کلمات دیگر: